گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 78
شماره 87 - اردیبهشت 1387






فرقهها « تخته قاپو کردن » استراتژي
آنچه که بیش از همه دل را میآزارد، دلبستگی بیش از حدّ برخی از مدیران ارشد به اقدامات و تحلیلهاي کارشناسان حقوق بگیر
و کارمند خود است که هماره از ضعف اطلاعات دقیق و به روز و تحلیلهاي جامع و قدرت طراحی استراتژیک رنج میبرند. پس
از چند سال حرکت خزنده امّا فراگیر فرقههاي نوظهور و فرقههاي تجدید حیات یافته در ایران، درج تدریجی اخبار و مقالات در
مطبوعات و سخنرانیهاي مردان اهل درد و هوشیار در اقصا نقاط کشور، موجب شد تا موجی فراگیر در میان گروههاي اجتماعی،
علیه شیعه خانۀ « استراتژي انهدام از درون » به ویژه جوانان متدیّن، علیه این جریان خطرناك و طراحی شده از سوي غرب، به عنوان
امام زمان(ع)، به راه بیفتد. اگرچه متأسفانه، علیرغم انتشار اخبار و اطلاعات مفصل و حتی وظایف تعریف شده براي بسیاري از
سازمانها و نهادهاي مسئول فرهنگی، اقدامات جدي و برنامهریزي شدهاي براي مقابله با این جریانات معاند و جبران مافات صورت
نپذیرفته امّا، از پرده بیرون افتادن راز طراحان این پروژه، نوعی بازدارندگی مقطعی را در پی داشته است. آنچه که بیش از همه دل
را میآزارد، دلبستگی بیش از حدّ برخی از مدیران ارشد به اقدامات و تحلیلهاي کارشناسان حقوق بگیر و کارمند خود است که
هماره از ضعف اطلاعات دقیق و به روز و تحلیلهاي جامع و قدرت طراحی استراتژیک رنج میبرند. حسب وقایع مشاهده شده در
و تمرکز پیروان فرقههاي سابقالذکر در مناطق مهم فراهم شده است. این عمل به « تخته قاپو کردن » گوشه گوشه ایران، زمینههاي
در ایران صورت میگیرد. نباید فراموش کرد که عموم فرقهها چه فرقههاي « استراتژي ایجاد مجمع الجزایر فرقهها » منظور اجراي
نوظهور و چه تجدید حیات یافته، مانند بهائیت از یک آبشخور سیراب، هدایت و حمایت میشوند. اجراي این استراتژي، که در
واقع صورت نوین محلههاي سابق یهودیان یا همان گتوها است، این امکان را به وجود میآورد تا هر یک از فرقهها در نقاط مهم و
استراتژیک کشور صاحب پایگاه شوند. خرید زمین در شهرهاي مهمی چون اهواز، اصفهان، مشهد، شیراز، زاهدان و ایجاد
شهركهاي مسکونی، موقعیتهاي تجاري و یا صنعتی و حتی تأسیس مساجد، بیشباهت به خرید و تملک تدریجی زمینهاي ملت
فلسطین و تصرف شهرها و شهركهاي آنان نیست. نتایح حاصله از تحقق این استراتژي عبارتند از: 1. متمرکز شدن هواداران و
پیروان فرقهها در مناطقی خاص و امن که امکان ارتباط از درون را برایشان به وجود میآورد. (دالانهاي به هم پیوسته خانههاي
یهودیان در محلهها)، 2. تسهیل در ایجاد جلسات و محفلها به دور از چشم مردم متدیّن و عوامل امنیتی و انتظامی و ایجاد پناهگاه
متهمان و فراریان، 3. ایجاد نوعی حق (ادّعاي ملکیت) در انظار عمومی و مجامع جهانی مورد نظر دستگاه استعماري غربی، 4. ایجاد
امکان لازم براي جاسوسی از تأسیسات صنعتی، نظامی و ...، 5. ایجاد پایگاه امن براي خروج از کشور، نگهداري ادوات مخابراتی و
حتی اسلحه، 6. ایجاد پایگاه براي جلب هوادار، تبلیغات مسلکی، تربیت نیروهاي عمل کننده و ...، 7. بر هم زدن تعادل جمعیتی در
مناطق مهم، به ویژه مناطق مرزي و حاشیهاي، 8. اخذ برخی امتیازات (تجاري، صنعتی، تولیدي، یا واردات کالایی استراتژیک و
صفحه 6 از 60
خاص) و سوء استفاده از آن امتیازات در موقع ضروري و حساس، 9. ... بر هیچ کس پوشیده نیست که نحلههاي ساخته و جعلی
استعمار همچون وهّابیت و بهائیت از طریق زایشگاه و پرورشگاه خود، انگلیس، به همزیستی مسالمتآمیزي در نظر و عمل با
یهودیت صهیونیستی رسیدهاند و از همین رو، بدل به عامل اجراي طرحها و اهداف آن جرثومۀ پلیدي در کشورهاي اسلامی
شدهاند. خصومت آنها با جریان فکري و فرهنگی جهادي شیعی در همین راستا قابل شناسایی است. از همین رو، به هیچ وجه به
عنوان یک جریان مذهبی (مانند اهل تسنن) قابل شناسایی و تأیید نیستند. ضمن آنکه عملکرد آنان از گذشته و هم اکنون ، نیز مؤیّد
این عناد و جدایی هست. تأسیس آشکار یا مخفیانۀ هر پایگاه (اعم از مسجد، شهرك و ...) از سوي فرقههاي نوظهور و سابقالذکر
به تبع استراتژي تخته قاپوکردن پیروان فریب خوردة فرقهها شیعهخانۀ امام عصر(ع) را با مشکلات جدي بیشماري روبرو خواهد
ساخت. تنها عامل بازدارنده، هوشیاري حافظان جغرافیاي فرهنگی و خاکی این سرزمین در برابر طرحها و پروژههاي خصم است.
نباید از نظر دور داشت که اشتغال گستردة مدیران ارشد به امور جاري، آنان را بیش از هر زمان نیازمند مشاوران مطلع و هوشیار
ي منتشره در شبکههاي اطلاعرسانی و مطبوعات، دستهبندي اطلاعات و تحلیلهاي ارائه « مطالعه مستمر اخبار و تحلیلها » . میسازد
شده میتواند جلو بسیاري از خطرات، تصمیمات عجولانه و حتی اعلام وعدهها و صدور موافقتنامههاي احتمالی را سدّ کند.
والسلام سردبیر ماهنامه موعود شماره 87 پینوشت ?: تخته قاپوکردن: چادرنشینی را در مسکنی جاي دادن و او را از بادیهگري و
جاي بجاي شدن به حضارت کشیدن.
شیعیان یمن
گفت وگو با دکتر عصام العمار یمن، قریب به 22 میلیون نفر جمعیّت دارد که 30 درصد آنها شیعیان زیدي مذهب میباشند؛ یعنی
6 میلیون نفر. این آمار قبلاً بیشتر بوده؛ یعنی در زمان حکومت خود زیديها حدود 40 درصد بوده است. اکنون از این / قریب 5
تعداد، شاید تنها قریب 4 یا 5 درصد به خوبی شناخته شدهاند. اشاره: نوشتار ذیل حاصل گفتوگویی دربارة وضعیت فرهنگی
سیاسی شیعیان یمن با دکتر عصام العماد، اهل آن کشور است که قبلًا داراي مذهب اهل سنت بوده و سپس به تشیع گرویده است.
وي متولد سال 1968 میلادي و داراي دکتراي علوم حدیث از دانشگاه عربستان سعودي میباشد و اکنون در مقطع خارج فقه و
اصول، در حوزة علمیۀ قم مشغول تحصیل است. لطفاً بفرمایید چطور شد که شیعه شدید؟ در عربستان، چون تخصص من علوم
حدیث بود، کتابی را به نام العتب الجمیل علی أهل الجرح و التعدیل که در علم رجال اهل تسنن نوشته شده بود خواندم که در آن،
دلایلی آورده بود که در اهل سنت، گرایشهاي مذهبی و تاریخی در گزینش احادیث و افراد در علم رجال و حدیث دخالت
دارند. پخش این کتاب، هیاهویی در عربستان ایجاد کرد و تقریباً ده کتاب علیه آن نوشته شد. من بعضی از آن کتابها را خواندم.
پس از خواندن آنها، واقعاً دیگر اعتمادي به آنچه میخواندم یا علماي اهل تسنّن میگفتند، نداشتم. ما کتابهاي عقیدتی که
میخواندیم بر اساس احادیث پیغمبر بودند. حدیث پیامبر در علم رجال از طبقۀ راویان حدیث نقل شده است. با طرح شبهه و سؤال
هم زیر سؤال خواهند رفت؛ زیرا اساس این اعتقادات بر احادیث « محمّد عبده » در علم حدیث، کتابهاي عقیدتی مثل کتاب توحید
از شخصیتهاي درجه یک اهل تسنّن است نقل « ابن حجر عسقلانی » و اساس احادیث بر علم رجال استوار است. یک عبارت از
من واقعاً تأسف میخورم هنگامی که به علماي پیشین در قرن اول تا چهارم نگاه میکنم، میبینم اینها هر گاه » : شده که گفته است
شیعهاي را که باید از پیامبر و از راویان قدیم بدانند، به عنوان دروغگو، ناپسند میپندارند و هر گاه یک راوي، ضدّ اهل بیت(ع) و
من حیرت زده شدهام که چرا علماي » : عسقلانی میگوید .« مخالف شیعه بود، او را به عنوان راستگو، دیندار و مؤمن میپندارند
پیشین بر خلاف سخن پیغمبر عمل کردهاند! پیامبر (ص) فرمود: هر که از طرفداران علی است مؤمن است و هر که از دشمنان علی
همچنین عسقلانی .« این روایت صحیح است و من تحقیق کردم و به صحت آن اطمینان دارم » : عسقلانی گفته .« است منافق است
صفحه 7 از 60
میگوید: دیدم علماي ما بر خلاف این حدیث عمل میکنند؛ یعنی هر که را دوست امام علی(ع) است، به عنوان دروغگو معرفی
کردهاند و از او حمایت نکردهاند، و هر که را از دشمنان امام علی(ع) بوده، از او به زور حمایت کردهاند. البته دلایل زیادي را
مطرح کرده، ولی پس از چند سال بررسی، به این نتیجه رسیده که این حرف صحیح است. ولی حرف آقاي عسقلانی هم براي من
قانعکننده نبود؛ چون ایشان فقط طرح شبهه کرده، تحقیق نکرده و جواب قانع کنندهاي هم به سؤال خودش نداده است. این اولین
« امام ابن عقیل شافعی » ، جملهاي بود که من قبلًا در کتاب تهذیب التهذیب او خواندم. همین مسائل که عسقلانی آنها را مطرح کرده
هم گفته است که علماي اهل سنّت نسبت به امام علی(ع) ظلم و بی مهري کردهاند. ما در یمن، جلسات متعددي داشتم، علماي
درجۀ یک و شخصتهاي فرهنگی ملی در این جلسات شرکت میکردند. تقریباً 40 نفر در این جلسه شرکت میکردند. این
جلسات در ماه رمضان تشکیل میشد و مباحثی مثل بیعت نکردن حضرت علی(ع) با ابابکر و عمر و یا اینکه چرا با وجود آنکه به
حضرت علی(ع) گفتند در مدینه بمانید، ایشان مرکز حکومت را از مدینه به کوفه منتقل کردند؟ چرا اصلًا با اینکه به ایشان سفارش
کردند که به طرف بصره نروید، حرکت کرد و باعث جنگ شدند؟ یعنی همیشه تقصیر را به گردن امام علی(ع) میانداختند! چرا
جنگید؟ چرا اصلًا خلافت را پذیرفت؟ این سؤالات را همیشه مطرح میکردم، ولی متوجه بیمهري خودم نسبت به امام علی(ع)
نبودم؛ یعنی اگر کسی به من میگفت: نسبت به امام علی(ع) بیمهري میکنی، میگفتم: تهمت خیلی بزرگی به من میزنید. ولی
وقتی همان کتاب العتب الجمیل علی اهل الجرح و التعدیل را خواندم، دیدم درست است. اگر کسی یک سنّی واقعی است حتماً
باید نسبت به امام علی(ع) موضع بگیرد؛ چون یا باید امام علی(ع) را محکوم کند یا عمر را. ایشان این مسئله را مطرح کرد و من
متوجه شدم مثل اینکه راه زندگی برایم روشن و مشخص شده است. با توجه به اینکه تخصص من در این رشته است. نه تنها من
توسط این کتاب شیعه شدم، بلکه افراد زیادي را هم میشناسم که با خواندن این کتاب شیعه شدهاند، با اینکه مؤلف و نویسندة
کتاب خودش سنّی است ولی به یک نکتۀ خیلی مهم اشاره کرده است، که ما همیشه افتخار میکردیم که سنّیها نسبت به امام
علی(ع) حالت بیمهري و بیمیلی دارند. آیا شما در حال حاضر دیگر بی میلی نسبت به حضرت علی(ع) ندارید؟ آیا با این توجه،
بیمهري شیعهها نسبت به سایر خلفا قابل توجیه نیست؟ من فکر میکنم بی مهري شیعیان نسبت به رهبران اهل تسنّن و بی مهري
اهل سنّت به امامان شیعه با یکدیگر فرق میکنند؛ یعنی در اهل سنّت، این بی مهري به علت مسائل سیاسی ایجاد شده، نه مسائل
دینی و مذهبی. بی مهري آنها نسبت به امام علی(ع) نتیجۀ دخالت دولتهاي ظالم میباشد، ولی بی مهري شیعه این طور نیست.
شیعه بر اساس قرآن و سنّت دلیل مطرح میکند. در اینجا سیاست مطرح نیست. اگر بی مهري شیعه هم نسبت به خلفا بر اساس
مسائل سیاسی باشد محکوم خواهد شد. اما چون دلیل قرآنی و حدیثی از پیامبر دارند، حرفشان درست است؛ یعنی شیعیان یک
مبناي دینی مطرح کردهاند که خود پیامبر مطرح میکند، ولی اهل سنّت گفتهاند که امام علی(ع) را هم قبول دارند. پس بی مهري
اهل سنّت نسبت به امام چیست و از کجا نشأت گرفته؟ از اینجا معلوم میشود که سرمنشأ دینی نداشته است. با توجه به اینکه اهل
سنّت تمام فضایل امام علی(ع) را قبول دارند، معلوم میشود انگیزة سیاسی در کار است. ولی بی مهري شیعه بر اساس بینش دینی
واقع شده است. چند درصد از جمعیت یمن شیعۀ امامیه هستند؟ در واقع، شیعه امامیه شیعه به معناي خاص فقط پس از انقلاب
اسلامی ایران به یمن آمده است. قبل از انقلاب، در آنجا شیعه نبود. پیش از انقلاب، فقط تعدادي شیعۀ زیدي در آنجا بودند و پس
از انقلاب اسلامی، تشیّع دوازده امامی به آنجا وارد شد. البته، آمار دقیقی از شیعیان دوازده امامی نداریم؛ چون یک پدیدة جدید
در جامعه ما هستند. چند درصد از مسلمانان یمن، شیعۀ زیدي هستند؟ اگر زیديها را شیعه حساب کنیم، 30 درصد کلّ جمعیت
یحیی » یمن شیعهاند؛ چون زیديها از 1200 سال پیش در یمن زندگی میکردهاند. بیشتر سادات یمن، از فرزندان آقایی به نام
از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) هستند که برادرش هم در یمن بود. وي در سال 260 « الامام الهادي بن الحسین بن القاسم الرسی
هجري از مدینه به یمن آمد؛ از ظلم دولت عباسی به آنجا فرار کرد. پیش از آن همۀ مردم یمن سنّی مذهب بودند، ولی مورّخان
صفحه 8 از 60
سنّی مذهب بررسی کردهاند که پس از او شیعیان در یمن رشد کردهاند. تا پیش از این تاریخ، اسامی خلفا در سراسر یمن پخش
میشد، ولی از وقتی یحیی الهادي وارد یمن شد، حاکم دستور داد که ذکر خلفاي ثلاثه ممنوع گردد، فقط ذکر نام امام علی(ع)
جایز بود. در حال حاضر، جمعیّت یمن چقدر است؟ یمن، قریب به 22 میلیون نفر جمعیّت دارد که 30 درصد آنها شیعیان زیدي
6 میلیون نفر. این آمار قبلًا بیشتر بوده؛ یعنی در زمان حکومت خود زیديها حدود 40 درصد بوده / مذهب میباشند؛ یعنی قریب 5
است. اکنون از این تعداد، شاید تنها قریب 4 یا 5 درصد به خوبی شناخته شدهاند. در 1962 قریب 42 سال پیش عبدالناصر
شصت هزار نیروي مصري در یمن مستقر کرد و حکومت را از زیديها گرفت و به افراد لائیک سپرد. در همین سال، همۀ مدارس
6/ دینی را ممنوع اعلام کردند، علماي آنها را کشتند و من هم وارد مدارس وهّابی عربستانی در یمن شدم. علت اینکه گفتم از 5
میلیون شیعه زیدي اکنون فقط نیم میلیون نفر شناخته شدهاند، این است که حکومت اولًا، همه مراسم آنها را ممنوع کرده، مراسم
شیعیان بر اساس گرایش به اهلبیت(ع) است و حکومت جدید وقتی روي کار آمد، شروع به قتل عام شیعیان و علماي آنها کرد.
همه مسائل فرهنگ هزار ساله را که وابسته به اهل بیت(ع) بود، عوض کردند؛ مثلًا، قبلًا در مراسم تشییع جنازه از اول تا آخر ذکر
اهل بیت(ع) میشد، اما همۀ اینها را ممنوع کردند. اکنون در مدارس رسمی و غیر رسمی، اصلًا مسئله اهل بیت(ع) مطرح نیست؛
کتابهایی مثل نهجالبلاغه را ممنوع کردهاند، صحیفه سجادیه ممنوع است. در کتابهاي درسی و منابع روایی، به اهل بیت(ع)
حتی اشاره هم نمیشود؛ ممنوع است. همین اواخر، قریب یک ماه پیش دستور داده شد که نهجالبلاغه را از سراسر یمن جمع کنند.
آیا شیعیانی که پس از انقلاب اسلامی گرایش به امامیه پیدا کردهاند، مراسم خاصی مثل مراسم غدیر یا عاشورا دارند؟ امروزه
شیعیان زیدي و شیعیان دوازده امامی در مراسمی مثل روز غدیر، در مناطقی جمع میشوند و عالم برجستهاي از آنها در آن روز
سخنرانی میکند، مسئله ولایت حضرت علی(ع) را تعریف میکند، میوه و شیرینی پخش میکنند و شبیه خوانی انجام میدهند و از
میگویند. زیديها به طور خاص، غیر از مراسم غدیر، چه مراسم دیگري دارند؟ « عید غدیر » روز اول ذيحجه تا 18 ذيحجه را
مراسم دیگري هم وجود دارد؛ مثلاً، اکنون با وجود انقلاب اسلامی، برخی مراسم گرچه کم هست، ولی از شیعیان دوازده امامی
وارد جامعه شیعیان زیدي شده است؛ مثل عاشورا. مراسم عاشورا قبلًا نبود؛ تا پیش از انقلاب اسلامی، میان زیديها چنین مراسمی
مطرح نبود، ولی در حال حاضر، تعداد زیادي از شیعیان زیدي روش ایرانیان و شیعیان عراقی را یاد گرفتهاند و در روز عاشورا سینه
میخوانند. اینها از فرهنگ شیعۀ دوازده امامی به آنجا آمدهاند. گرایش به دعاي « دعاي کمیل » میزنند و روضه میخوانند. همچنین
کمیل، مفاتیحالجنان، و بعضی ادعیۀ شیعه پس از انقلاب اسلامی زیاد شده است؛ چون بیشتر جامعۀ زیدي در ظلم بودهاند. اینها در
حال انقراض بودند. اعتراف میکنم که اگر انقلاب اسلامی نبود، مذهب زیدي از بین رفته بود؛ چون تهاجم فرهنگی از مصر و
کشورهاي عربی و فیلمهاي تلویزیونی، همه مذهب اهل سنّت را تبلیغ میکنند و بر سنّی بودن عرب و ناسیونالیسم عرب تأکید زیاد
6 میلیون زیدي، به ظاهر زیدي باشند. فقط با آمدن انقلاب اسلامی و کتابهاي / دارند. همه اینها موجب شده است که همین 5
شیعه، که از قم به آنجا آمدند، خود زیديها بعداً به مذهب زیدي برگشتند. من از آنها میپرسیدم که چرا زیدي شدید، میگفتند:
اگر انقلاب اسلامی نبود، » : میگفت « محمّد منصور » ، ما کتاب المراجعات علامّه شرفالدین را خواندیم. یکی از رهبران زیديها
زیديها از بین رفته بودند، چون به هر حال، دولت شیعه آمده، ما هم شیعه هستیم. با آمدن یک دولت شیعه، ما دوباره زنده شدیم
خود علماي زیدي گفتهاند: اگر انقلاب اسلامی نبود، الان یک زیدي هم در یمن نبود. «. و دوباره به تشیّع خود امیدوار شدیم
خوشبختانه بیشتر آنهایی که موجب گسترش مذهب دوازده امامی در یمن شدهاند، همین زیديها بودهاند. بیشتر کسانی که به
عنوان مبلّغ به یمن رفتند، توسط شخصیتهاي زیدي حمایت شدند؛ نه تنها حمایت شدند، بلکه به آنها اجازه دادند که مدرسه
تشیّع » : در یمن میگفت « آقاي علامه محمّد زباره » بسازند و تبلیغ کنند، حتی اجازه دادند فرزندانشان هم شیعه شوند. مفتی زیدي
آیا در ایام شهادت امام علی(ع) نیز شیعیان آنجا مراسم ویژهاي دارند، یا فقط این مراسم روز عاشورا برگزار «. واقعی در قم است
صفحه 9 از 60
میشود؟ مراسم اکنون کمابیش برگزار میشوند، ولی قبلًا این مراسم نبود. این مراسم به تدریج، از فرهنگ شیعه دوازده امامی وارد
مذهب زیدي شده و گرچه آنها زیدي هستند، ولی به صورت شیعه دوازده امامی عمل میکنند. وقتی وارد شهر زیدي میشوید،
میبینید نود درصد کتابهاي آنها از شیعیان دوازده امامی است. وضعیت علما و روحانیان یمن چطور است؟ آیا زیديها عالم و
هستند؛ در این منطقه « صعده » روحانی برجسته دارند؟ آنها کجا درس میخوانند؟ آنها غالباً در شهر علمی زیديها در یمن، شهر
مدارس علمیه وجود دارد و به خصوص در تابستان هجده هزار طلبه به خاطر تعطیلات مدارس در آنجا جمع میشوند. منطقهاي که
مدتی قبل در آن جنگی درگرفت؛ جنگی که واقعاً جنگ علیه مذهب بود. تعدادي از علماي شیعۀ زیدي در این جنگ کشته شدند،
که برخی از آنها قریب هشتاد سال سن داشتند. این جنگ در واقع یک قتل عام توسط عوامل دولتی بود که صورت گرفت. آیتالله
کشتارها زیاد بودند؛ دست کم از سال 1962 یعنی از 42 سال » : محمّد رضا جلالی، که با علماي زیدي زیاد ارتباط دارد، میگفت
قبل، دست کم پنجاه هزار زن و مرد و علماي شیعی کشته شدهاند. به طور تقریبی، هر هفته یا هر دو هفته، یا امام جماعت یا یک
روحانی برجسته یا یک شخصیت برجسته، و را یا یکی از معتقدان به دین را کشتهاند. آیا شیعههاي دوازده امامی هم در آنجا
روحانی دارند؟ بله، دارند، ولی شیعه دوازده امامی چون تازه در یمن پا گرفته نمیتوان گفت صد درصد جا گرفته است. آیا از
یمن هم در قم طلبه وجود دارد؟ بله، اینها وقتی درس خواندند، براي تبلیغ، به یمن بر میگردند. آیا در یمن، زیارتگاهی هم وجود
دارد؟ بله، بیشتر زیارتگاهها جاهایی هستند که امام علی(ع) در آنجا حضور یافتهاند. وقتی پیامبر، امام علی(ع) را به یمن فرستادند،
مسجد » امام علی(ع) در آنجا یک مسجد ساختند این مسجد هنوز هم هست و خیلی مقدّس میباشد. مسجد دیگري هم هست به نام
که خیلی شهرت دارد. زیديهاي یمن دربارة امام زمان(ع) چه اعتقادي دارند؟ شیعیان زیدي عصمت پنج تن (آل عبا) را « الشهیدین
قبول دارند؛ امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین(ع). بقیه افراد مثل زید، امام جعفر صادق و امام باقر(ع) را به عنوان
تمام شد. آیا « نصّ» و « عصمت » افراد مقدّس قبول دارند، نه به عنوان معصوم، و قایلند که پس از رحلت امام حسین(ع) دیگر مسئله
در آنجا بروز اجتماعی ندارد، به خلاف آنچه مثلًا در نیمه شعبان در ایران ابراز میشود؟ از این « مهدویت » میتوان گفت مسئله
تشریفات در آنجا خبري نیست. پیش از اینکه شما به ایران بیایید، چند سال داشتید که با ایران آشنا شدید؟ ده ساله بودم که با
انقلاب اسلامی آشنا شدم؛ چون انقلاب اسلامی یک حرکت جهانی بود. علاوه بر اینها، در اخبار رادیو و تلویزیون و در روزنامهها،
به دلیل دشمنی دولت یمن با انقلاب اسلامی، تبلیغات منفی صورت میگرفت. در جنگ ایران و عراق، یمن شمالی نیروهاي نظامی
براي کمک به عراق فرستاد. به خاطر اینکه زیديها همه طرفداران انقلاب اسلامی ایران هستند، دولت یمن از این کار خیلی
عصبانی بود. با توجه به اینکه دستگاه اطلاعات یمن و دستگاه اطلاعات عراق یکی بود، حتی سفیر یمن در ایران، هم نمایندة یمن
بود و هم نمایندة عراق. آیا زیديهاي یمن نیز همانند شیعیان ایران داراي مرجعیت میباشند؟ آنها مرجع تقلید دارند و تمام
تفکرات شیعه را دارند؛ یعنی گرچه میگویند تقلید زنده نیست، ولی چون از لحاظ فرهنگ و عقیده، با دولتهاي سیاسی مخالف
هستند و دولت ظالم را قبول ندارند، براي خودشان مرجع دینی دارند. آنها حتی مجبور میشوند زکات را دوباره بپردازند؛ یک بار
به دولت یمن و یک بار به مرجع دینی. به نظر شما، حوزة علمیه قم یا علماي شیعه از لحاظ فرهنگی، چه کارهایی میتوانند براي
یمن انجام دهند و چگونه میتوانند با یمن تعامل داشته باشند؟ در یمن، تشیّع به معناي عام، 1200 سال حکومت کرد، تا اینکه
وهّابیها به حکومت رسیدند. آنان به کتابخانهها حمله کردند و آنها را آتش زدند و میراث هزار ساله را از بین بردند. براي
جلوگیري از نابودي میراث فرهنگی شیعیان زیدي، روش آیت الله محمّد رضا جلالی خوب است. ایشان شخصی است که
کتابهاي زیادي درباره شیعیان نوشته و نسبت به شیعیان زیدي و یمنی خیلی تخصص دارد و سعی میکند نوشتهها و کتابهاي
ما باید ثابت کنیم که فرهنگ یمنیها اصالتاً فرهنگ شیعه » : شیعی را از یمن به قم بیاورد و در اینجا چاپ کند. ایشان میگفت
سعی میکنند کتابهاي شیعی را چاپ نکند و یا اگر یک ،« است. اما سیاست دولت یمن، چون سیاست وهّابی و ضد شیعه است
صفحه 10 از 60
کتاب زیدي چاپ میکنند هر چه در آن مطالب به نفع شیعه است، حذف میکنند. کتابهایی هم که چاپ میکنند، خود علماي
زیدي میگویند: تحریف شدهاند؛ مثل کتابهاي شرح نهجالبلاغه یمنیها. طی 1200 سال، دست کم 100 شرح بر نهجالبلاغه زده
شده است. حال اگر این شرح را در ایران چاپ کنید، وهّابیها سعی میکنند این کتاب را اگر قیمتش 100 دلار است 2000 دلار
بخرند و آتش بزنند. حتی یک نفر وهّابی کتابی نوشته در چهار جلد نوشته و سعی کرده است بگوید که قبایل یمنی در ترویج و
دکتر » بسط تشیّع دخالت نداشتهاند، بلکه در گسترش تسنّن دخیل بودهاند و تشیّع فقط از آنِ ایرانیهاست. خوشبختانه شخصی به نام
که استاد علوم تاریخ در دانشگاه اصفهان است کتاب بسیار جالبی در ارتباط با نقش قبایل یمنی در حمایت از « اصغر منتظر القائم
اهل بیت(ع) نوشته که کتاب مهم و مؤثري است که ترجمه این کتاب توسط همسر بنده صورت گرفت. این کتاب در ایران نوشته
شده و در یمن کم نظیر است و در این مورد، کتابی وجود نداشته است. اینها سعی میکنند در تلویزیون اعلام کنند که شما یمنیها
در یمن تشیّع هست و در دل اهالی » : میگفت « علامه شیخ مقبل وارعی » سنّی هستید و تشیّع در یمن نیست، اما رهبر سنّیها، آقاي
یمن محبت اهل بیت(ع) وجود دارد، ولی ما باید این محبت را از آنها بگیریم. حال اگر ما بتوانیم براي تبلیغ، میان یمنیها برویم و
آنها را شیعه کنیم، این کار خوبی است. ولی کار دیگري هم میتوانیم انجام دهیم و آن اینکه فرهنگ هزار ساله شیعه یمن را به
فکر میکنم این کار مفیدي است؛ چون فرستادن مبلّغ و شیعه کردن تک .« ایران وارد کنیم و تجدید چاپ کنیم و به یمن بفرستیم
تک آنها به مدت زمانی طولانی نیاز دارند. در حال حاضر، چه کسی از این کارها حمایت میکند؟ دو شخصیت هستند که از این
کار حمایت میکنند: آیت الله جلالی و آیت الله حسین اشکوري که محقق بزرگی است و هفتاد کتاب تألیف کرده و بارها به یمن
ما باید سعی کنیم میراث » : رفته و براي زیديها در سراسر جهان کتاب نوشته است. ایشان در مقدمّۀ یکی از کتابهایش نوشته است
شیعه به مفهوم عام را از سراسر جهان جمع کنیم، بخصوص میراث زیديها را که در خطر نابودي است؛ چون علماي زیدي در
نظر شما دربارة اتحاد مسلمانان چیست؟ آیا موافقید که شیعه و سنّی متحد شوند؛ این اتحاد را چگونه معنا «. معرض حمله قرار دارند
میکنید؟ اتحاد مسلمانان به دو معناست: یکی به این معنا که بگوییم دیگران به مذهب ما گرایش پیدا کنند و از اعتقادات ما پیروي
کنند، که من این را قبول ندارم. ولی اگر اتحاد را به این معنا بدانیم که به عنوان یک روش تبلیغ، مذهب اهل بیت(ع) را مطرح
کنیم، این باعث گرایش به این مذهب میشود، نه سبب تنفر در آنها، که این کار خوبی است. دوم اینکه اتحاد از جهت سیاسی
« ولایت » باشد؛ یعنی ما در سراسر جهان، در برابر دشمنان اسلام مثل آمریکا متحد شویم. ولی اگر اتحاد به معناي این باشد که مسئله
را کم رنگ کنیم تا دیگران را به تشیّع دعوت نماییم، این اتحاد نیست، بلکه این کار، هم به اتحاد ضربه میزند و هم به مذهب و
اعتقادات. من یک کتاب هم در این مورد نوشتهام که به گفتوگوي بی ستیز ترجمه شده است. این مسئله را در کتاب مطرح
کردهام. آیا ایران هم در یمن فعالیت فرهنگی انجام میدهد؟ به دلیل رفتارهاي ضدّ شیعی حکومت یمن، فعالیت فرهنگی ایرانیان
محدود است و بیشتر کارهاي خدماتی مثل ساخت درمانگاه و کارهاي تجاري انجام میدهند. حتی میخواستند یک کتابخانه به
در یمن بسازند که دولت یمن قبول نکرد. از مرجعیت شیعه چه انتظار دارید؟ اگر شما مشاور ایشان در « کتابخانه امام خمینی » نام
امور یمن بودید، کدام فعالیت فرهنگی را ترجیح میدادید؟ شیعیان یمن، دچار یک مشکل بزرگ هستند و آن جنگی است که
گریبانگیر آنها شده است. و تا کنون هزاران نفر از شیعیان زیدي یمن کشته شدهاند. شیعۀ زیدي یا در زندان است یا در محاصره و
یا به قتل میرسد. من فقط انتظار دارم اگر جمهوري اسلامی به علت مسائل سیاسی، نتوانسته این جنایات را محکوم کند، مراجع و
علماي ایران مستقلًا یک بیانیه صادر میکردند که چرا در یمن شیعیان را قتل عام میکنند، و این کار را محکوم کنند. وقتی با
شیعیان یمنی از طریق اینترنت صحبت میکنیم، میگویند ما انتظار داریم که کشتن شیعه را در یمن محکوم کنند. اکنون هزاران نفر
به خصوص اکنون از ،« تشیّع را قبول نداریم » : از شیعیان در زندان و در زیر شکنجه هستند و علناً خود رئیس جمهور یمن گفته است
وضعیت شیعیان در عراق میترسند. یکی از رهبران وهّابیت در یمن نامهاي با امضاي گروهی از وهّابیها، براي رئیس جمهور
صفحه 11 از 60
فرستاد و در آن نوشت که اگر شیعه در یمن وجود داشته باشد، در آینده خطر بزرگی براي ما خواهد بود. این مسئله به معناي قتل
عام شیعه است. دولت به شیعیان اجازه نمیدهند مالک کارخانههاي صنعتی شوند یا در نیروي هوایی، نیروي انتظامی و در مشاغل
مهم دولتی وارد شوند. انتظار دیگري هم هست و آن اینکه کتابهاي شیعۀ زیدي را؛ کتابهایی که مشترك بین آنها و شیعیان
دوازده امامی هستند، منتشر کنند؛ مثل کتاب در مورد حضرت علی(ع)، در مورد حضرت زهرا یا در مورد امام حسین(ع)،
خوشبختانه بیشتر کتابهاي زیدیه درباره این موضوعات هستند. آنها زیدي هستند، ولی به زید اعتقاد ندارند، میگویند: زید مثل
بقیه افراد است. آنها فقط به پنج تن آل عبا(ع) اعتقاد دارند. دلیل اعتقاد شیعیان زیدي به زید در این است که پس از معصومان،
اولین انقلاب مسلحانه علیه حکومت ظلم و ستم توسط زید صورت گرفت. به همین دلیل، او را به عنوان شیعه قبول دارند، نه به
عنوان یکی از معصومان. شما به عنوان یک مستبصر کسی که قبلًا سنّی بود و حالا شیعه شده است چه پیامی براي جوانان ایران
در دانشگاه و حوزه دارید؟ در سراسر جهان، دشمنان اسلام میخواهند کلّ عقاید اسلام اعم از سنّی و شیعه را نابود کنند. به
همین دلیل، سعی کردهاند که همۀ مراکز دینی در یمن و در تونس و در سراسر جهان تحت نظارت دولتها قرار گیرند؛ مثلًا،
کانونهاي طلبهها در یمن، تونس، عربستان، مصر و ترکیه را به یک کانون دولتی تبدیل کردهاند که وابسته به دولت باشد، تا آنجا
که حتی اگر امام جماعتی وارد مسجد شود و بخواهد دربارة مسائل دینی صحبت کند، نتواند حرفی در مخالفت برنامهریزي دولت
بزند. اینها موفق شدند که مراکز اهل سنّت را دولتی کنند. فقط در مورد روحانیت شیعه، این کار صورت نگرفت و در جامعه شیعه
شکست خوردند. به همین دلیل است که روحانیت شیعه مستقل از دولتهاست. دلیل آنها براي دولتی کردن علماي اهل سنّت، این
امام » ، که یک روحانی بود « عمر مختار » بود که قبلاً همه جنگهایی که علیه حکومت انجام میشد، توسط روحانیان بود؛ مثل
یک روحانی بود. ما امیدواریم مغرور « عبدالقادر جزایري » ، در مصر یک روحانی بود « حسن البنّا » ، در یمن یک روحانی بود « یحیی
نشویم از اینکه میگوییم اهل تشیّع هستیم و شیعه مستقل است. این حرف درستی است، ولی کارهاي خیلی بزرگی میتوانیم انجام
درست کنند؛ در عالم تشیّع هم میتوانند یک مرجع وابسته « الازهر » دهیم. در مصر، توانستند یک مرجع ثابت و یک عالم رسمی در
درست کنند. به همین خاطر، شیعیان باید مراقب باشند. من به جوانان ایرانی توصیه میکنم که سعی کنند از دیگر جوانان عبرت
بگیرند. متأسفانه در سراسر جهان اسلام، کشورهایی که حکومتهایشان به آمریکا گرایش دارند، بیشتر جوانانشان تحت تأثیر
« تروریسم » معرفی میشوند. متأسفانه کلمۀ « تروریست » تهاجم فرهنگی غرب میباشند. جوانان دیندار کشورهاي اسلامی به عنوان
شناخته میشود، به عنوان طرفدار بن لادن، که « تروریست » چنان گسترش پیدا کرده است که حتی کسی که نماز میخواند به عنوان
باید کشته شود. از این نعمت فقط جوانان متدیّن ایران برخوردارند که میتوانند آزادانه نماز بخوانند، احکام دینی و امر به معروف
انجام دهند. من به عنوان یک جوان یمنی یا یک جوان تونسی، اگر کار یک جوان ایرانی را انجام دهم، مرا دستگیر میکنند و به
زندان میاندازند. من از جوانان ایران میخواهم از این نعمت که خداوند به آنها داده است که میتوانند علیه دشمنان اسلام حرف
بزنند، مذهبشان را تبلیغ کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، استفاده نمایند. یک جوان فلسطینی فقط میتواند یک کار انجام
بدهد: اینکه برود مقابل یک یهودي و کشته شود، غیر از این راهی ندارد. جوانان ایرانی از این فرصت استفاده کنند و فکر نکنند که
این فرصتها همیشه در اختیارشان میماند. این فرصتها همیشه مثل ابر هستند و میروند و دیگر بر نمیگردند، طبق فرمایشهاي
امام علی(ع). جوانان ایرانی موقعیت خود را با موقعیت جوانان یمنی یا تونسی مقایسه کنند تا قدر انقلاب اسلامی را بیشتر بدانند. از
اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید، تشکر میکنیم.
بازيهاي رایانهاي ازجنس آخرالزمان
در سال 1962 نخستین MIT از دانشجویان دانشگاه « استیو راسل » . تاریخچۀ بازيهاي رایانهاي به اوایل دهۀ 60 میلادي برمیگردد
صفحه 12 از 60
طراحی کرد. داستان بازي، دربارة جنگ سفینهاي بود که شما باید ضمن (Space War) « جنگ فضایی » بازي رایانهاي را به نام
را « پَنگ » در 1972 بازي تنیس روي میز به نام « آتاري » کنترل آن به سفینۀ مقابل حمله و آن را نابود میکردید. بعد از آن، شرکت
روانۀ بازار کرد. اشاره: صنعت بازيهاي رایانهاي به یکی از پرسودترین صنایع براي تولیدکنندگان و پرطرفدارترین سرگرمیها
براي بسیاري از افراد در سطح دنیا تبدیل شده است. امروزه به علت ویژگیهاي خاصّ بازيهاي ویدیویی به شوالیههاي مجازي،
جذّاب و قدرتمندي در راستاي ناتوي فرهنگی و جنگ صلیبی غرب علیه جهان اسلام بدل شده است. در این مبحث سعی خواهیم
کرد به بازيهاي رایانهاي با محوریت آخرالزمان بپردازیم. اپیشگویی دربارة آینده همواره یکی از دغدغهها و دلمشغولیهاي بشر
بوده و در طول تاریخ انگیزههاي مختلفی باعث شده که انسانها به پیشگویی دربارة رویدادهایی بپردازند که در آیندة دور یا
نزدیک واقع میشود. در این میان پیشگویی دربارة حوادث آخرالزمان از جایگاه و اهمیت خاصی برخودار بوده و اقوام و ملل
گوناگون با همۀ اختلافی که در باورها و اعتقادات خود داشتهاند، به موضوع آخرالزمان و رویدادهاي این عصر توجّه جدّي
کردهاند. اما این دغدغه و دلمشغولی همیشگی بشر آنگاه که با علوم غیبی و دانشهاي خداداد پیامبران و اولیاي الهی پیوند
خورده، رنگ دیگري یافته است و از حالت گمانهزنیهاي بیپایه و پیشگوییهاي دروغین دربارة وقایعی که بشر راهی براي پی
بردن به آن ندارد، خارج و به اخبار صادق مبتنی بر آموزههاي وحیانی تبدیل شده است. صنعت جدید و نوپاي بازيهاي رایانهاي
نیز همانند نظام هالیوود، این سوژة جذاب و جهانی را محور بسیاري از محصولات خویش قرار داده و شاید به جرأت بتوان گفت
که گوي سبقت را از آن ربوده است. انواع منجیان آخرالزمانی پا به عرصۀ رسانۀ بازيهاي ویدیویی گذاشتهاند و بازيهاي مختلفی
از « استیو راسل » . با این مضمون تولید و روانه بازار شدهاند. تاریخچۀ بازيهاي رایانهاي به اوایل دهۀ 60 میلادي برمیگردد
طراحی کرد. داستان (Space War) « جنگ فضایی » در سال 1962 نخستین بازي رایانهاي را به نام MIT دانشجویان دانشگاه
بازي، دربارة جنگ سفینهاي بود که شما باید ضمن کنترل آن به سفینۀ مقابل حمله و آن را نابود میکردید. بعد از آن، شرکت
را روانۀ بازار کرد. این بازي بسیار ساده و متشکل از تعدادي مستطیل سیاه و « پَنگ » در 1972 بازي تنیس روي میز به نام « آتاري »
سفید بود که خلاقیت چندانی در آن وجود نداشت. پس از آن بازيهاي رایانهاي سیر تکاملی خود را طی کردند و در اواسط دهۀ
سوق پیدا کردند. علت آن علاوه بر جوّ متشنّج دهۀ 80 آمریکا، ناشی از (Games War) 80 بیشتر به سمت بازيهاي جنگی
و... در سطح Start Light جنگ سرد با شوروي و دیگر برنامههاي رئیسجمهور وقت آمریکا، ریگان، بود؛ بازيهایی مثل
جامعۀ ما بنا به علل متعدّد، به مقولۀ بازيهاي رایانهاي پرداخته نشده است. یکی از این علتها کوتاهی عمر این پدیده در جهان و
به خصوص کشور ماست. دلیل دوم این است که مخاطبان بازيهاي رایانهاي، کودکان و نوجوانان هستند و غالباً مسئولان و فعّالان
عرصۀ فرهنگ به آن به مثابۀ یک ابزار سرگرمی و تفریح مینگرند. از همین رو به آن با رویکرد رسانهاي و عنصر تأثیرگذار
فرهنگی دقّت و توجه نمیکنند. با بررسی معیارهاي کمّی و کیفی بازيهاي رایانهاي با صنعت سینما میتوان به اهمیّت صنعت
بازيهاي رایانهاي پی برد. چنانچه سود شرکتهاي فیلمسازي و بازيهاي رایانهاي را مبناي مقایسه قرار دهیم، به گزارش بسیاري از
سایتها، صنعت بازيهاي رایانهاي از سینما پیشی گرفته است؛ براي نمونه در شش ماه نخست سال 2005 فروش بازيهاي رایانهاي
در کشورهاي اروپایی، از فروش فیلمهاي هالیوودي بیشتر بوده است و این روند به طور صعودي ادامه دارد. آمارها نشان میدهد
که روند تولید بازيهاي رایانهاي به سه تا چهار هزار نسخه در سال میرسد و با شتابی ملموس در جامعۀ جهانی در حال گسترش
است. بیش از سی میلیون نفر در سراسر جهان بخش عمدهاي از اوقات فراغت خود را با بازيهایی پر میکنند که بالغ بر ده درصد
آنان بین چهار تا هفت ساعت از زندگی روزمرة خویش را به بازيهاي رایانهاي اختصاص دادهاند. این آمار گستردگی بازيهاي
رایانهاي را نشان میدهد. از سوي دیگر زمانی که یک کاربر صرف یک فیلم سینمایی میکند با یک بازي رایانهاي قابل قیاس
نیست. یا در نظر گرفتن مدت زمان متوسط یک فیلم و با جاذبههاي ویژه مانند موضوع با جذابیتهاي بصري و... ممکن است
صفحه 13 از 60
شخص یک فیلم را دو بار ببیند؛ یعنی به طور میانگین بین 3 تا 6 ساعت صرف یک فیلم خواهد شد. ولی مدت زمانی که یک
کاربر بازي رایانهاي براي بازي در حالت ساده و یا حتی حالت استفاده از کدهاي ویژه صرف میکند میتواند چندین برابر این
زمان باشد که این زمان براي بازيها و کارهاي مختلف تفاوت دارد و گاه اختلاف بسیار فاحش دارد. جالب است بدانیم در
بسیاري از کشورهاي غربی تولیدکنندة بازيهاي رایانهاي، سازمانها، مؤسسات و مجموعههایی تشکیل شده که بر ساخت و توزیع
که مسئول ردهبندي فیلم و ادبیات استرالیاست، مسئولیت OFLC بازيهاي رایانهاي نظارت میکنند؛ براي نمونه در استرالیا مؤسسه
« پگی » در اتحادیۀ اروپا مؤسسۀ ،CERO ردهبندي و نظارت بر بازيهاي رایانهاي را نیز بر عهده دارد. در ژاپن نیز مؤسسۀ غیردولتی
همین نقش را ایفا میکند. ولی درکشور ما سازمان یا مؤسسهاي که مسئولیت ESRB و همچنین در ایالات متحدة آمریکا مؤسسۀ
نظارت دقیق و جامع بر بازيهاي رایانهاي را بر عهده داشته باشد، وجود ندارد در حالی که جاي خالی چنین مجموعهاي در ایران
کاملاً محسوس است، به خصوص که این سازمان با توجه به قرابت فرهنگی و ارزشهاي مشترك اسلامی میتواند بر ردهبندي،
محور ساخت بسیاري از « آخرالزمان » تولید و عرضۀ این بازيها نظارت داشته باشد. همانگونه که ذکر شد، سوژة جذاب و جهانی
بازيهاي ویدیویی شده است. هماکنون در صنعت بازيهاي ویدیویی انواع مختلفی از آخرالزمان را میتوان مشاهده نمود و به
همان میزان منجیان آخرالزمانی را؛ آخرالزمان تکنولوژیک، تخیلی، طبیعی، اسطورهاي و دینی از جمله این آخرالزمانهاست که در
این میان به آخرالزمان دینی توجه خاص و ویژهاي شده است. در آخرالزمان دینی انسانهاي شیطان صفت در قالب سازمانها،
گروهها و حتی دولتهاي تروریستی قصد به دست گرفتن قدرت و تمام عناصر پاك و خدایی را دارند و شما در نقش بازیگر بازي
رایانهاي به عنوان منجی و در لباس جاسوس خبره و با ایمان و یا سربازان مؤمن و معتقد غالباً آمریکایی و انگلیسی در نقش پلیس
جهانی، حاضر شده، به مبارزه با دشمنان بشریت میپردازید. این دشمنان در سه دسته قابل طبقهبندي هستند: 1. آلمان نازي و
فاشیستها که شما براي مبارزه با آنان به جنگ جهانی میروید. این در حالی است زمان زیادي از این جنگ میگذرد ولی
همچنان سوژة خیلی از بازيهایی است که الآن تولید میشوند؛ بازيهاي مدال افتخار، نداي وظیفه، بازگشت به قلعه ولفنشتاین از
قصد دارند با توسل به تکنولوژي SS تعداد زیادي از فرماندهان ارشد « بازگشت به قلعۀ ولفنشتاین » جمله این بازيهاست. در بازي
پیشرفته و قدرتهاي ماوراء طبیعی، موجوداتی را به وجود آورند که از آنها در جنگ با جهانیان استفاده کنند. شما در
مأموریتهاي ضدّ اطلاعات خود در ارتش متفقین بایستی از اجراي این پروژهها جلوگیري کنید والّا جهان در آستانۀ نابودي قرار
خواهد گرفت. دشمنان شما در این بازي سرباز سادة آلمانی، نگهبان گارد آهنین، افسر نازي، دانشمند آلمانی، کارگران و
مهندسان، زامبی شوالیه، زامبی آتشین و روبات مافوق سرباز، نمونهسازي شدهاند که میبایست همۀ آنها را نابود کنید. 2. کمونیسم
به عنوان تروریسم و مخلّ در نظم جهانی؛ در این بازيها کشورهاي شوروي و دیگر کشورهاي باقیمانده از دوران جنگ سرد مثل
کرة شمالی و کوبا مطرح میشوند. از این دست بازيها میتوان از بازيهاي جهانی در نزاع و نیز آژیر قرمز یاد کرد. بازي آژیر
قرمز، یک بازي استراتژیک است که خطر کمونیسم را به بشریت و آمریکا گوشزد میکند. در این بازي ارتش شوروي با تمام
تجهیزات و امکانات خود به آمریکا حمله میکند. داستان بازي جهانی در نزاع سناریوي حقیقی جنگهاي سرد بین دموکراسی و
کمونیسم بین سالهاي 1989 و بعد را تداعی میکند. 3. تروریستها، کشورها و دول اسلامی؛ در این بازيها از رنگ سبز و
نمادها و سمبلهاي اسلامی براي نشان دادن تروریستها استفاده میشود. استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا، سعی دارد در
بازيهاي رایانهاي، تجاوزهاي خود را در میان مردم آمریکا و سایر ملّتها به خصوص نسل جوان و نوجوان و کودکان آنها امري
عادي و انساندوستانه و در راستاي صلح و دموکراسی در سطح جهان نشان دهد. آمریکا نماد خیر مطلق است و هر فرد، گروه و
دولتی که مخالف نگاه و ارزشهایش باشد، محور شرارت جهانی هستند. پس از فروپاشی شوروي، آمریکا به طور جدّي سعی دارد
کشورها و گروههاي مسلمان را بزرگترین خطر براي صلح جهانی معرفی کند؛ زیرا به قول نظریهپردازان، اکنون حکومت آمریکا
صفحه 14 از 60
با اسلام سیاسی به رهبري جمهوري اسلامی « کیسینجر » به جاي اژدهاي بزرگ با مارهاي سمی پرشماري روبهروست یا به قول
در همین رابطه میگوید: ما دشمن داریم. این دشمن جهانی با توان دسترسی به همۀ نقاط دنیا که به « ساموئل هانتینگتون » . ایران
ایدهاي مسلح شده است و با تکنیکها، تسلیحات، سنگدلی و شقاوت در خود براي سلطهگري جهانی به میدان آمده و در هم
کوبیدن این دشمن به کارکرد اصلی و اوّلی ما تبدیل شده است. اولویتی که با همان درجه و ضرورت غلبه بر فاشیسم و اتحاد
تفکري است که در آن اسلام ،« با ما باشید یا در جمع دشمنان ما در جنگ با تروریسم قرار خواهید گرفت » . شوروي دنبال میشد
کنفرانس بینالمللی » رادیکال جایگزین کمونیسم اتحاد جماهیر شوروي شده است. مقام معظم رهبري در مراسم افتتاحیۀ سومین
در سالن اجلاس سران تهران در این باره فرمودند: امروز استکبار جهانی، که رییس جمهور « قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین
فعلی آمریکا سخنگوي آن است، دنیاي اسلام را صریحاً تهدید میکند و سخن از جنگ صلیبی میگوید. شبکۀ استکباري
صهیونیسم و سازمانهاي جاسوسی آمریکا و انگلیس در همۀ دنیاي اسلام سرگرم فتنهانگیزياند. هزارها فیلم سینمایی و بازي
رایانهاي و امثال آن با هدف زشت نمایاندن چهرة اسلام و مسلمین تولید و روانۀ بازارها میشود. بازي سام ماجراجو یکی از
است. شما در این بازي باید « سام ماجراجو در پرسپولیس » بازيهایی که با محوریت آخرالزمان دینی ساخته و روانه بازار شده بازي
براي نجات بشریت، به زمان گذشته بازگردید و با اهریمن جهانی و ایادي آن مبارزه کنید. (Sam Stone) « سام استون » در نقش
در این بازي، شما براي اینکه با ایادي شیطان مواجه بشوید باید به پرسپولیس ایران بیایید. جالبتر اینکه بدانید این بازي را یکی از
شرکتهاي ایرانی ترجمه کرده است. در این بازي شما ایادي اهریمن شیطانی را با شکل و عناوینی مثل کدوحلوایی و عقرب بالغ
معرفی شده است. شرکت تولیدکننده دربارة کامیکاز بدون سر میگوید: « کامیکاز بیسر » ، مشاهده میکنید. اما یکی از این ایادي
این موجود سر ندارد؛ از همین رو او را براي عملیات انتحاري در خدمت گرفتهاند. آنها دو بمب در دستان خود حمل میکنند و
هنگامی که به اندازة کافی به شما نزدیک میشوند آنها را منفجر میکنند. بی سر بودن کامیکاز به این معنی است که عقل و شعور
و منطق ندارد. به نظر شما عمل او چه چیزي را به ذهن متبادر میکند؟ آیا تداعیکنندة عملیات شهادتطلبانۀ اسلامی نیست؟
بیشکّ، یکی از رمزهاي موفقیت اسلام در رسیدن به اهداف خود در مدتی کمتر از نیم قرن، فرهنگ جهاد و شهادتطلبی است.
عملیات شهادتطلبانه به معناي عام آن به اقدامی اطلاق میشود که با قصد قربت و با علم به شهادت و با هدف ضربه زدن به
احدي » دشمن شخصی، به انجام آن مبادرت میورزد و کشته میشود. در مکتبی که جهاد در راه خدا پلی براي رسیدن به
است، شکست معنا و مفهومی ندارد. مکتبی که بتواند پیروانش را طوري تربیت کند که از مرگ نهراسند و کشته شدن را « الحسنیین
سعادتی ابدي بدانند از هیچ قدرتی هراس نخواهد داشت و هیچ مانعی قادر نخواهد بود او را از اهدافش باز دارد و در میانۀ راه
متوقف سازد. یکی دیگر از مواردي که باید دربارة این بازي مورد توجه قرار گیرد این است که هرچند شما به پرسپولیس در ایران
میآیید اما اکثر نمادها و سمبلهاي اسلامی و اسلیمی و نه نمادهاي ایران باستان است. گنبد، مناره و یا طرحهاي اسلیمی که بر
و علی » : دیوارها نقش بسته، گویاي این مطلب است. وقتی به دقت به بعضی از این نقوش اسلیمی نگاه میکنیم میبینیم نوشته شده
در نگاه اول کاربر متوجه این مطلب نمیشود و .« انا مدینه العلم و علیٌ بابها » : که بخش پایانی این حدیث معروف نبوي است « بابها
در نقاط مختلفی از بازي مورد توجه قرار میگیرد. هرچند سعی « العلم و علی بابها » آن را تنها یک طرح اسلیمی میبیند. عبارت
شده این متن به طور متقارن اسلیمی به نمایش درآید تا کاربر در نگاه اول متوجه آن نشود. علاوه بر آن، در حالی که شما با
سربازان اهریمنی مبارزه میکنید، با غولهاي سبزرنگی مواجه میشوید که گويهاي سبز رنگ به سمت شما شلیک میکنند؛
غولهایی شیطانی که بالاي دیوارههاي منقّش به نقوش اسلامی مستقر شده و به سمت شما شلیک میکنند. طرح زیر پاي این
شیاطین همان عبارت بالاست. در این بازي، شما براي مبارزه با ایادي شیطان در نقاط مختلفی درگیر میشوید که غالباً منقش به
نقوش اسلامی و همانند اماکن اسلام است. محلی که در پایان بازي شما میتوانید همۀ این شیاطین را نابود کنید در محوطۀ
صفحه 15 از 60
کلیساست. پس از نابودي شیطان شما با افتخار وارد کلیسا میشوید. کاربر در این بازي باید مراحل سخت و دشواري را دنبال کند
اما در نهایت در محوطۀ کلیسا با سربازان اهریمنی روبهرو شده، با شکست تمام آنان پیروز و پس از موفقیت سام، با افتخار وارد
کلیسا میشود. اینجاست که شما موفق به اتمام مأموریت و نجات خود و بشریت میشوید و سوار بر موشک و سفینهاي میشوید که
با باز شدن سقف کلیسا و پرتاب آن بازي تمام میشود. جاي بسی تأمل است که کاربر در این بازي در اماکن اسلامی به مبارزه با
شیاطین میرود ولی در نهایت در جوار کلیساست که میتواند بر آنان غلبه کند و خود و بشریت را نجات دهد و با پایان یافتن
آیین » مأموریت خویش به سوي آیندهاي روشن برود. بازي آیین قاتل یکی دیگر از بازيهایی که به تازگی روانۀ بازار شده بازي
است. در این بازي شما باید در نقش یک فدایی، اقدام به ترور سران مسیحی جنگ صلیبی بکنید. این فدایی که در بازي به « قاتل
مهدویت و » شناخته میشود یک ایرانی اسماعیلی است. فرقۀ اسماعیلیه یکی از فرق شیعی است که به طور شاخص به « الطیر » نام
توجه دارد. مردي سفیدپوش، سوار بر اسب با شمشیري میآید. او خود را از شیعیان ایرانی میداند. مردي شجاع و « منجیگرایی
Assassins» اقدام به ساخت این بازي با نام «UB sotf شرکت » . قوي که خود را فدایی میداند و هدفی جز کشتن ندارد
نموده که به فارسی با نامهایی مانند آیین قاتل، فداییون، آیین اساسین شناخته میشود. داستان بازي در قرن دوازدهم «Creed
روایت میشود. موضوع آن نیز جنگ صلیبی است. در سومین جنگ صلیبی به مدت طولانی مسلمانان و مسیحیان براي تصرف
سرزمین مقدس با هم نبرد میکردند. داستان بازي در بیتالمقدس یا اورشلیم و نیز دمشق و عکا اتفاق میافتد. در قرن دوازدهم
میلادي، اروپاییان مسیحی به سرزمین بیتالمقدس حمله کردند و در این میان مسلمانان با تمام وجود از سرزمین خود دفاع کردند و
پیروزمندانه از میدان بیرون آمدند. الطیر یکی از شخصیتهاي مؤثر نبرد و از اساسین است. او مسلمانی روحانی است که خود را
شمشیر یا پیامرسان خداوند میداند. او کسانی را میکشد که فکر میکنند لایق مردن هستند و در طول بازي جملاتی را برگرفته از
کتاب مقدس بیان میکند. مسلمانی که خشونت تمام وجود وجود او را در بر گرفته است. داستانهاي اساسین یا حشاشین،
به اسماعیلیه و صباحیون، « حسن صباح » حشاشیون و یا فداییان از قرن دوازدهم تا کنون مورد توجه بسیاري بوده است. پیروان
از همین جاست. دو دیدگاه دربارة علت این نامگذاري Assassination حشاشون، حشیشیون مشهور بودند که ریشۀ کلمات
وجود دارد: در آن زمان حشیش دارو و حشاش دارو فروش بود و حشاشین جمع آن است؛ آنان افرادي بودند که با مصرف
حشیش در کمال سرمستی اقدام به عملیات انتحاري و یا ترور افراد میکردند. کمتر فرقهاي به مانند اسماعیلیان ابهام و پیچیدگی
دارد. تاریخ زندگی سران و بزرگان آنان بسیار تاریک و مبهم است و این مشکل با مراجعه به منابع مغرضانه و متع ّ ص بانۀ دشمنان
آنان که چارهاي جز مراجعه به این منابع نیست برطرف نمیشود. محققان غربی در گام اول تحت تأثیر وهمیات صلیبیان و شخص
مارکوپولو و نیز روش مخالفان قرار گرفتند و آنان را نه پايبند به اعتقادات محکم خویش که انسانهاي شیطانصفتی به حساب
آوردند. از جمله رفتارهایی که به این گروه نسبت داده شده این است که آنان یکی از انگشتان خود را قطع میکردهاند و به جاي
آن چاقوي تیزي را قرار میدادند تا بتوانند قربانیان خود را مخفیانه از بین ببرند. البته توجه داریم که کاربر خصوصاً غربی، این
جریان را نمایندة جهان اسلام و نمایشی از رفتار و باورهاي تمام مسلمانان تصوّر میکند. شرکت سازندة این بازي سالها قبل بازي
را روانه بازار کرده بود که یکی از بازيهاي بسیار پرطرفدار به شمار میآید. این شاهزادة ایرانی در مراحل مختلف « شاهزادة ایرانی »
از شمشیرهاي متنوعی استفاده میکند که ویژگی و خواصّ مخصوص به خود را دارند. بر روي این شمشیرها نقوشی حک شده که
عبارتند از: سیف فارس القوي (شمشیر سوار قدرتمند)، سیف فارس المنتقم (شمشیر سوار انتقام گیرنده)، سیف فارس المهتدي
(شمشیر سوار هدایت شده). نمیتوان ترسیم این نقوش را بر شمشیرها بیقصد و غرض و یا اتفاقی دانست؛ عبارتهایی عربی با
است. در این بازي شما Counter بازي پرطرفدار بعدي بازي Counter القاب امام زمان(ع) بر شمشیر شاهزادة ایرانی!! بازي
براي مبارزه با تروریسم باید به کشورهاي مختلفی بروید. مکانهاي درگیري، منقّش به نقوش اسلامی هستند و تروریستها با چهرة
صفحه 16 از 60
مسلمانان به نمایش درآمده است. این بازي یکی از پرطرفدارترین بازيهاي دنیاست که نسخۀ رایانهاي آن نیز موجود است.
که به برگزاري مسابقات «WCG: World Cyber Games سازمان » به حدّي است که (action) محبوبیّت این بازي هیجانی
بازيهاي کامپیوتري در دنیا میپردازد آن را در رأس بازيهاي خود قرار داده است. محلّ وقوع ماجرا در این بازي نیز مانند بسیاري
دیگر از بازيها، خاورمیانه و کشورهاي عربی اسلامی منطقه است و شما نمادها و نشانههایی دالّ بر مسلمان بودن تروریستها
میبینید؛ ساختمانهایی با معماري عربی اسلامی، مساجد، منارهها و گنبدها و نهایتاً افرادي که میبایست با آنان مبارزه کرد.
تروریستها داراي محاسن و پیشانیبند قرمز هستند. حتی تصاویري که پس از کشته شدن آنان نمایش داده میشود تداعی کنندة
همان تصاویري است که ما از لحظۀ شهادت رزمندگان دیدهایم. جالبتر اینکه شما میتوانید به عنوان پلیس ضدّترور از کشورهاي
مختلفی، از جمله رژیم صهیونیستی وارد عمل شوید. در تمام بازيهایی که مسلمانان را تروریست نشان میدهند، نوك پیکان به
یکی از این «Delta Force» سمت ایران نشانه رفته است؛ یا تروریست و یا حامی تروریست جهانی معرفی میشود. بازي
بازيهاست که شما در آن پس از طیّ مراحل مختلف براي مبارزه با تروریستها وارد ایران و جزیرة خارك میشوید. شرکت
یکی از شرکتهایی است که بازيهاي آخرالزمانی و در راستاي تروریست نشان دادن Puma Reality War Games
مسلمانان نشان میدهد. در بازيهاي این شرکت، عملیاتهاي نظامی سراسر جهان شبیهسازي میشود. بیشتر این عملیاتها در عراق
و افغانستان، ایران و ویتنام اتفاق میافتد. در مراحل مختلف عملیات عراق وقتی شما اماکن تروریستها را پاكسازي میکنید،
وجود دارد. در این بازي نیز « محمّد رسولالله » درون اتاقهاي آنان علاوه بر نقوش اسلامی مختلف، میزهایی منقّش به عبارت
تروریستها ظاهري اسلامی دارند. این شرکت عنوان میکند که براي مشترکان خود این امکان را فراهم آورده که مأموریتهاي
مربوط به روز جهان را تجربه کنند. رسانۀ بازيهاي ویدیویی با قابلیتها و ویژگیهاي خاصّ خود، به یکی از ابزارهاي تأثیرگذار
غرب در راستاي ناتوي فرهنگی علیه اسلام و خصوصاً انقلاب اسلامی ایران بدل شده است. جاي بررسی و تحلیل دربارة این رسانه
بسیار زیاد است. صنعت نوظهوري که مانند صنعت سینما مورد توجه و نقد و بررسی قرار نگرفته ولی در یک راستا با خطّ مشی
یکسان تولید و منتشر شده و از یک منبع تغذیه میشود. رسانهاي که همچون امپراتوري سینماي غرب، مبلّغ انواع منجیان
آخرالزمانی غربی است. واهمه و ترس از گسترش روز افزون اسلام، به خصوص از خاورمیانه و ظهور قریبالوقوع موعود آخرالزمان
از این منطقه، تمام قدرتهاي دشمن با آن را بسیج نموده است. دقت در مباحثی که به آن اشاره کردیم، زمینهاي را فراهم میآورد
تا از سویی محققان و پژوهشگران با دقت بیشتري به تأثیر بازيهاي رایانهاي بپردازند و از سویی مسئولان فرهنگی با تیزبینی و
درایت بیشتري نسبت به این مقولۀ فرهنگی واکنش نشان داده، از سوي دیگر زمینۀ استفاده از این ابزار را در راستاي جهاد مجازي
فراهم نمایند. بازيهاي ویدئویی و رایانهاي بازار را فراگرفته است. اسبابی براي انباشتن اذهان کودکان و نوجوانان از انواع
انحرافها و وسیلهاي براي القاء طرحها و استراتژيهاي ضدّ اسلامی غرب استعماري. چگونه بازيها و بازيسازان به بهانۀ
گفتوگو از آخرالزمان اسلام، مسلمانان و مهدویت را آماج تیرهاي زهرآگین خود ساختهاند؟ مصادیق این آثار کدامند؟ و در
ضمن پاسخگویی به سؤالات فوق، صحنههاي مختلفی از این بازيها را به « بازيهاي رایانهاي » برابر آنها چه باید کرد؟ لوح فشردة
شما ارائه میدهد و شما میتوانید از نزدیک با خطمشی و اهداف تولیدکنندگان و طراحان این رسانه آشنا شوید. مهدي حقوردي
ندبۀ انبیا و اولیا در فراق امام مهدي(ع)
به محضر مقدس امام صادق(ع) شرفیاب شدیم، او را مشاهده « ابان » و « ابوبصیر » ،« مفضل » میگوید: با همراهی « سدیر صیرفی »
کردیم که بر روي خاكها نشسته، یک جامۀ خیبري، بییقه و آستین کوتاه بر تن دارد، همانند مادرِ فرزند مرده گریه میکند.
علیاکبر مهديپور دریا طوفانی شد، زورقها همه در هم شکستند، جز زورق سرخِ چشم بهراهان، که برفراز امواج فتنهها، کرانۀ
صفحه 17 از 60
رهاییبخش تو را میطلبند، اي ساحل آرام بخش نجات! پهنۀ گیتی خشکید، گلبوتهها همه پژمردند، جز لالهزار خونرنگ
دلباختگان، اي چشمۀ جوشان حیات! آري شب تیرة غیبت به درازا کشید، دریاي سیاه زندگی طوفانی شد، پهن دشت انسانیت به
کویر تفتان مبدّل گشت و من در این شب تار وحشتزا، لحظههاي تو را شماره کنم و در این غار دهشتزا، خسته و دلتنگ، انتظار
محبّتی چنین دیرپا، « عشق و حرمان » و در دفتر « وصل و هجران » تو را ستاره کنم، اي زدایندة غم و موعود اُمم! به راستی در تاریخ
محبّانی چنین پاي برجا و محبوبی چنان گریزپاي، هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است، که یکهزار و یکصد و اندي سال
ادامه دارد. این تنها مردمان عصر غیبت نیستند که از گسترش جور و ستم به ستوه آمده، « راز و نیاز » و این « جذبه و ناز » است که این
در انتظار ظهور واپسین حجّت خدا ثانیه شماري نموده، در آتش فراقش میسوزند و از طولانی شدن غیبتش خون میگریند، بلکه
همۀ پیامبران از غیبت و ظهور یوسف زهرا(س) سخن گفته، فضایل و مناقبش را ستوده، انتظار ظهورش را به امّت خود توصیه
نمودهاند. این حضرت داود(ع) است که در هر فصلی از زبور از ظهور موفور السرور آن حضرت سخن گفته، از شادي آسمانها،
مسرّت خاکیان، غرّش دریاها، به وجد آمدن صحراها و ترنم درختان جنگلها به هنگام ظهور خبر داده، آبادانی جهان، آسایش
انسان و آرامش همگان را در دولت کریمهاش به نمایش گذاشته و فرمان انتظار داده است. 1 این حضرت دانیال(ع) است که
گسترش عدل و برچیده شدن ستم را به دست حضرت قائم(عج) خبر داده، از رجعت مردگان سخن گفته و منتظران ظهور را ستوده
است. 2 این حیقوق نبی(ع) است که نوید ظهور داده، از طول غیبتش سخن گفته، به امتش فرموده: اگرچه تأخیر نماید برایش منتظر
باش؛ زیرا که البته خواهد آمد. 3 این حضرت عیسی(ع) است که در بیش از پنجاه مورد از عهد جدید از ظهور ناگهانی حضرتش
سخن گفته، به انتظار سازنده فرمان داده، از غفلت و بیتوجهی بر حذر داشته میفرماید: کمرهاي خود را بسته، چراغهاي خود را
افروخته بدارید... خوشا به حال آن غلامان که آقاي ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. 4 این رسول گرامی اسلام(ص) است که
در شب معراج، انوار طیبۀ حضرت علی و حضرت زهرا و دیگر امامان معصوم(ع) را مشاهده میکند و نور مقدس حضرت
بقیۀالله(عج) را میبیند که در میان آنها چون ستارهاي درخشان نورافشانی میکند. از خداوند منّان میپرسد: پروردگارا! اینها چه
است که حلال مرا حلال میکند و حرام مرا حرام مینماید، به « قائم » کسانی هستند، خطاب میشود: اینها امامان هستند و این همان
دست او از دشمنان خود انتقام میگیرم، او وسیلۀ آرامش دوستان من و آرامبخش دلهاي شیعیان تو، از ستمگران و منکران و
کافران است. همو لات و عزّي (دو بت بزرگ قریش) را به صورت تر و تازه از دل خاك بیرون میآورد و آنها را طعمۀ آتش
میسازد... 5 آنگاه در ضمن یک حدیث بسیار طولانی میفرماید: خوشا به حال کسی که او را ملاقات کند، خوشا به حال کسی که
او را دوست بدارد و خوشا به حال کسی که به او معتقد باشد. 6 و این گونه بود که اشرف کائنات نیز به خیل منتظران پیوست و
منطق وحی از این انتظار و سوز و گداز پرده برداشت، آنجا که فرمود: بگو به راستی غیب از آنِ خداست، پس منتظر باشید که من
در این آیه حجت غایب حضرت « غیب » نیز به همراه شما از منتظرانم. 7 امام به حق ناطق، حضرت صادق(ع) فرمود: منظور از
ع) است. 8 و این امیرمؤمنان(ع) است که در یک خطبۀ پرشور از حضرت مهدي(ع) به عنوان: برترین قلۀ شرف، دریاي )« قائم »
بیکران فضیلت، پناه بیپناهان، پیکارگر همیشه پیروز، شیر بیشۀ شجاعت، قهرمان دشمن شکن، ویرانگر کاخهاي ستم، شمشیر برّندة
خداوند و... یاد میکند، دست روي سینه میگذارد و آهی از دل برمیکشد و میفرماید: آه، چقدر مشتاق دیدار اویم. 9 و در
حدیث دیگري از سیصد و سیزده فرماندة لشکري و کشوري حضرتش سخن گفته، از اعماق دل میفرماید: آه، چقدر مشتاقم که
آنها را در حال ظهور دولتشان دیدار نمایم. 10 اصبغ بن نباته میگوید: روزي محضر مقدس امیرمؤمنان شرفیاب شدم، دیدم که در
دریاي فکر غوطهور است و با انگشت مبارکش بر زمین میزند. عرض کردم: اي امیرمؤمنان! چه شده؟ شما را اندیشناك میبینم؟ با
انگشت مبارکتان بر زمین میزنید، مگر به آب و گل علاقهمند شدهاید؟ فرمود: نه، هرگز، به خدا سوگند حتی یک روز هم به این
خاك و گل علاقهمند نشدم، ولی داشتم فکر میکردم دربارة مولودي که از نسل من به دنیا خواهد آمد. او یازدهمین فرزند من
صفحه 18 از 60
است. او همان مهدي است که زمین را پر از عدل و داد کند، آنچنانکه پر از جور و ستم شده است. براي او دوران غیبت و
سرگردانی هست. در آن ایام اقوامی از راه حق منحرف میشوند و اقوام دیگري به راه راست هدایت میگردند. 11 این سوز و گداز
و اظهار اشتیاق منحصر به امیرمؤمنان(ع) نیست که همۀ امامان از سویداي دل آرزوي دیدار آن خورشید جهان افروز را داشتند و هر
کدام به تعبیري از این عشق درونی پرده برداشتند. این سبط اکبر امام حسن مجتبی(ع) است که پس از تشریح حکومت شکوهمند
آن حضرت میفرماید: خوشا به حال آنان که روزگار همایونش را درك کنند و از اوامرش اطاعت نمایند. 12 و این سالار شهیدان
حضرت حسین(ع) است که همواره به یاد منتقم خون خود و خون دیگر مظلومان در راستاي تاریخ بود و به هنگام ترسیم قیام
است. 14 در تفسیر آیۀ « منتقم » و « صاحب خون » به معناي « مَوتور » تعبیر میکرد. 13 « الموتور بأبیه » جهانی آن حضرت، از او به عنوان
شریفۀ و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً، فلا یسرف فی القتلِ إنّه کان منصوراً؛ کسی که مظلومانه کشته شود، براي صاحب
خون او فرمانروایی مقدّر کردهایم، در کشتار زیادهروي نکند که او پیروز است. 15 امام صادق(ع) فرمود: این آیه در حقّ قائم آل
محمّد(ص) میباشد که ظهور کرده، انتقام خون امام حسین(ع) را میگیرد. 16 و این امام سجاد(ع) است که در خطبۀ معروف خود
در مجلس یزید، ویژگیهاي خاندان عصمت و طهارت را میشمارد و میفرماید: خداوند به ما علم، حلم، سخاوت، شجاعت و
محبت در دل مؤمنان عطا کرده، رسول خدا از ماست، وصیِّ او از ماست، سرور شهیدان (جناب حمزه)، جعفر طیّار و دو سبط امّت
از ماست و آن مهدي که دجال را میکشد از ماست. 17 و این امام باقر(ع) است که در مقام ابراز اشتیاق به دیدار آن حضرت
فرمود: اگر زمان او را درك کنی، دیدگانت روشن « امّ هانی » میفرماید: خوشا به حال آنکه او را درك کند. 18 و خطاب به
گردد. 19 و این امام صادق(ع) است که در همین رابطه میفرماید: خوشا به حال کسی که آن زمان را درك کند. 20 آنگاه تعبیر
بسیار بلندي دارد، که از طرفی حاکی از عظمت فوقالعادة حضرت بقیّۀالله(عج) و از طرف دیگر بیانگر نهایت عشق و علاقۀ امام
صادق(ع) به ششمین فرزند دلبند خویش است: اگر من زمان او را درك میکردم، همۀ عمر دامن خدمت به کمر میبستم. 21 آنگاه
گرفتاري شیعیان را در عصر غیبت بازگو کرده، میفرماید: از چشم مؤمنان سیل اشک براي آن حضرت سرازیر خواهد شد. 22 اما
میگوید: با همراهی « سدیر صیرفی » . شخص حضرت صادق(ع) چقدر در فراق حضرت بقیّۀالله(عج) اشک ریخته، جز خدا نمیداند
به محضر مقدس امام صادق(ع) شرفیاب شدیم، او را مشاهده کردیم که بر روي خاكها نشسته، یک « ابان » و « ابوبصیر » ،« مفضل »
جامۀ خیبري، بییقه و آستین کوتاه بر تن دارد، همانند مادرِ فرزند مرده گریه میکند، سراسر وجود مقدس آقا را حزن و اندوه فرا
گرفته، آثار غم و اندوه در وجنات صورت ظاهر گشته، رنگ چهره به کلی دگرگون شده، سیل اشک از دلی پر خون و قلبی پر
التهاب برخاسته، بر گونههاي مبارکش فرو میریخت و این گونه زمزمه میکرد: اي سیّد و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم
ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده، آسایش و آرامش را از دلم سلب کرده است... سدیر میگوید: هنگامی که امام صادق(ع) را
اینچنین پریشان دیدیم، دلهایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید، که چه مصیبت جانکاهی بر حجت خدا روي داده؟ چه
فاجعۀ اسفباري بر او وارد شده است؟! عرض کردیم: اي فرزند بهترین خلایق! چه حادثهاي بر شما روي آورده که اینچنین سیل
اشک از دیدگانتان فرو میریزد؟! و اشک مبارکتان چون ابر بهاري بر چهرهتان سرازیر شده است؟! چه فاجعهاي شما را اینچنین بر
سوك نشانده است؟! وجود مقدس حضرت صادق(ع) چون بید لرزید و نفسهاي مبارکشان به شماره افتاد، آنگاه آهی عمیق به
را نگاه میکردم و آن کتابی است که « جَفر » پهناي قفسۀ سینه از اعماق دل برکشید و به ما روي کرد و فرمود: صبح امروز کتاب
همۀ مسایل مربوط به مرگ و میرها، بلایا و حوادث را تا پایان جهان در بر دارد. این کتاب را خداوند به پیامبر خویش و پیشوایان
معصوم از تبار او اختصاص داده است. در این کتاب، تولد، غیبت و درازي غیبت و دیرزیستی قائم ما و گرفتاري باورداران در آن
زمان، راه یافتن شک و تردید بر دل مردم در اثر طول غیبت و مرتد شدن مردم از آیین مقدس اسلام را خواندم و دیدم که چگونه
رشتۀ ولایت را که خداوند در گردن هر انسانی قرار داده، میگسلند و از زمرة اسلام بیرون میروند، دلم به حال مردم آن زمان
صفحه 19 از 60
سوخت و امواج غم و اندوه بر پیکرم فرو ریخت. 23 مطالعۀ احوال شیعیان این زمان، اینچنین امام صادق(ع) را دگرگون کرده، سیل
اشک بر چهرة مبارکشان روان ساخته، ولی ما که آن صلابت و مقاومت امام(ع) را نداریم و سنگینی حوادث تلخ زمان را بر
شانههاي خود لمس میکنیم، چه حالی خواهیم داشت؟ اینکه سراسیمه سر به بیابان نمیگذاریم و آتش دلمان جهان هستی را طعمۀ
حریق نمیسازد، به این دلیل است که عظمت فاجعه و عمق مصیبت را آنچنان که باید درك نمیکنیم. و این امام کاظم(ع) است
میفرماید: آن یک آزمون الهی است که « علی بن جعفر » که از غیبت امام عصر(ع) سخن میگوید و خطاب به برادر بزرگوارش
خداوند متعال بندگانش را به این وسیله آزموده است. و هنگامی که علی بن جعفر(ع) توضیح بیشتري میخواهد، میفرماید: پسر
جان، عقلهاي شما از درك آن ناتوان است و استعدادهاي شما از حمل آن عاجز است، اگر زنده بمانید آن را در مییابید. 24 و
این حضرت رضا(ع) است که از طول غیبت آن حضرت یاد کرده، میفرماید: همۀ اهل آسمان و زمین، همۀ عاشقان و دلباختگان و
اشعار مشهورش را در محضر امام هشتم خواند، « دعبل خزاعی » همۀ دردمندان و دلسوختگان براي او گریه میکنند. 25 هنگامی که
چون از حضرت بقیّۀالله و قیام شکوهمند آن حضرت یاد کرد، امام رضا(ع) از جاي برخاست و دست مبارکش را بر سر نهاد و در
« قائم » برابر نام حضرت ولی عصر(ع) تواضع نمود و براي فرجش دعا کرد. 26 از امام صادق(ع) سؤال شد: چرا به هنگام شنیدن نام
لازم است برخیزیم؟ فرمود: براي آن حضرت غیبت طولانی هست و این لقب یادآور دولت حقّۀ آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت
اوست و لذا آن حضرت از شدت محبّت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کسی که حضرتش را با این لقب یاد کند نگاه
محبتآمیزي میکند. از تجلیل و تعظیم آن حضرت است که هر بندة خاضعی در مقابل صاحب (عصر) خود، هنگامی که مولاي
بزرگوارش به سوي او بنگرد از جاي برخیزد. پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید. 27 و
این حضرت جواد(ع) است که در چهار سالگی به شدت در غم و اندوه غوطهور شده، پدر بزرگوارش از سبب همّ و غمّش
میپرسد، از مصیبتهاي مادرش حضرت زهرا(س) و انتقام خون محسن زهرا در عصر ظهور یاد میکند. 28 و در حدیث دیگري
قیام شکوهمند امام عصر(ع) را ترسیم میکند و در پایان میفرماید: چون وارد مدینۀ منوره بشود، آن دو بت پلید قریش را از خاك
صَ قر بن ابی » بیرون میآورد و طعمۀ حریق میسازد. 29 و این امام هادي(ع) است که در زندان سامرا به یاد یوسف زهراست و به
میفرماید: روز شنبه به رسول خدا(ص) اختصاص دارد... روز پنجشنبه به پسرم حسن (امام حسن عسکري) و روز جمعه به « دلف
فرزند پسرم (حضرت مهدي(ع)) اختصاص دارد. 30 و این امام حسن عسکري(ع) است که در زندان سامرا به یاد فرزند دلبندش
نغمهسرایی میکند و این بیت را زمزمه میکند: من کان ذا عضد یدرك ظالمته إنّ الذّلیل الّذي لیست له عضد همسنگرش
میفرماید: آري سوگند به خدا، براي من فرزندي خواهد بود که روي زمین را پر از عدل و داد «؟ آیا شما فرزندي دارید » : میپرسد
کند، اما در حال حاضر فرزندي ندارم. آنگاه به شعر زیر تمثّل جست: تو شاید روزي مرا ببینی که فرزندانم همانند شیرهاي ژیانی
که یالشان روي هم ریخته است، در اطراف من گرد آمده باشند. 31 و چون خورشید امامت از افق سامرا طالع گردید، به احمد بن
اسحاق فرمود: سپاس خداوندي را که مرا از دنیا بیرون نبرد تا دیدار فرزندم را که جانشین من است و شبیهترین مردم از جهت
خلقت و سیرت به رسول خدا میباشد، به من ارزانی فرمود. 32 در دومین روز ولادت که حکیمه خاتون گهواره را خالی دید،
پرسید: سرور و مولایم چه شد؟ فرمود: عمه جان! او را به خداوندي سپردیم که مادر حضرت موسی(ع) فرزندش را به او سپرد. 33 و
این حضرت بقیّۀالله است که همواره از طولانی شدن دوران غیبت در سوز و گداز و در غالب تشرفات فرمان دعا براي تعجیل در امر
محمد بن » فرج صادر میکند و در توقیع شریف میفرماید: براي تعجیل در امر فرج فراوان دعا کنید که فرج شما نیز در آن است. 34
میبیند که از پردة کعبه آویخته، عرض میکند: بار خدایا! انتقام مرا « باب المستجار » دومین نایب خاص، آن حضرت را در « عثمان
از دشمنانم بگیر. 35 و آخرین بار که خدمت آن حضرت میرسد، وجود اقدس حضرتش را در کنار خانۀ خدا میبیند که دست به
سوي پروردگار برافراشته، عرضه میدارد: بار الها، آنچه به من وعده فرمودي، امضا بفرما. 36 ماهنامه موعود شماره 87 پینوشتها:
صفحه 20 از 60
. 1 13 ، 3. همان، حیقوق نبی، 12 . 4 10 ، 2. همان، اشعیا نبی، 11 . 10 13 ، 9 18 و مزمور 96 ، 1. عهد عتیق، مزامیر، مزمور 37
6. همو، کمال الدین و تمام النّعمۀ، ج 1، ص . 5. الصدوق، عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 47 . 35 36 ، 4. عهد جدید، انجیل لوقا، 12
9. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51 ، ص . 8. القندوزي، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودّة، ص 508 . 7. سورة یونس، آیۀ 20 .268
11 . الخراز القمی، ابوالقاسم، کفایۀ . 10 . الکینی، الکافی، ج 1، ص 270 . 115 ؛ الکاظمی، السید مصطفی، بشارة الاسلام، ص 52
14 . قمی، . 13 . ابن قولویه، کامل الزیارات، ص 63 . 12 . سورة اسراء ( 17 )، آیۀ 33 . الاثر فی النصّ علی الائمۀ الاثنی عشر، ص 220
.18 . 17 . مجلسی، همان، 144 . 16 . کلینی، همان، ج 1، ص 276 . 15 . مجلسی، همان، ص 137 . شیخ عبّاس، نفس المهموم، ص 285
، 21 . صدوق، همان، ج 2 . 20 . طوسی، کتاب الغیبۀ، ص 167 . 19 . الصدوق، همان، ج 2، ص 347 . النعمانی، کتاب الغیبۀ، ص 245
24 . صافی گلپایگانی، لطف الله، . 23 . التستري، قاموس الرجال، ج 4، ص 290 . 22 . مجلسی، همان، ج 51 ، ص 152 . ص 360
.26 . 25 . البحرانی، السید هاشم بن سلیمان، حلیۀ الأبرار فی احوال محمد و آله الاطهار، ج 2، ص 598 . منتخب الاثر، ص 506
29 . طبرسی، . 28 . مجلسی، همان، ج 51 ، ص 162 . 27 . صدوق، همان، ج 2، ص 383 . طبرسی، اعلام الوري بأعلام الهدي، ص 409
.33 . 32 . مجلسی، همان، ج 52 ، ص 30 . 31 . طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 471 . 30 . طوسی، همان، ص 237 . همان، ص 291
. الامین العاملی، اعیان الشیعه، ج 2، ص 71
مدعیان سفارت و نیابت- قسمت دوم
معروف شده است. این گروه طرفدار شخصی « سفارت یا باب المولی » اخیراً در بحرین گروهی پا به عرصه وجود نهاده که به گروه
هستند. او در زندان بحرین، ادعاي ارتباط با نمایندة امام مهدي(ع) در خواب را میکرد و میگفت: « عبدالوهاب بصري » به نام
برخی اوامر و نواهی از جانب ایشان به او رسیده است. گروهی این ادعاي او را باور کردند و برخی از کسانی که با او در زندان به
سر میبردند به او ایمان آوردند. گروه مدعی سفارت امام در بحرین اخیراً در بحرین گروهی پا به عرصه وجود نهاده که به گروه
هستند. او در زندان بحرین، ادعاي « عبدالوهاب بصري » معروف شده است. این گروه طرفدار شخصی به نام « سفارت یا باب المولی »
ارتباط با نمایندة امام مهدي(ع) در خواب را میکرد و میگفت: برخی اوامر و نواهی از جانب ایشان به او رسیده است. گروهی این
ادعاي او را باور کردند و برخی از کسانی که با او در زندان به سر میبردند به او ایمان آوردند. هنگامی که این گروه در پایان دهۀ
هشتاد میلادي از زندان آزاد شدند، با مخالفت شدید علماي بحرین مواجه شدند، زیرا علما معتقد بودند که این دعوت آنها بدعت
است. به همین دلیل از مراجع مختلف، در مورد ایشان استفتا شد و آنها همگی دعوت او را بدعت خواندند، و بر ضرورت
جلوگیري از فعالیتهاي آنها تأکید کردند. با فرا رسیدن دهۀ نود، این گروه فعالیتهاي خود را گسترش داد و افراد زیادي را جذب
خود کردند. آنها بر زنان، به ویژه زنان ثروتمند تمرکز کرده بودند و به دلیل جوّ باز موجود در آن زمان، توانستند پروانۀ تأسیس
را بگیرند. الف چگونگی طرح دعوي سفارت امام مهدي(عج) این عوامل در « جمعیت بازسازي فرهنگ اجتماعی » انجمنی به نام
جوّ محیط زندان نهفته بود. شرایط و محیط زندان به نوعی باعث به وجود آمدن روحیۀ شکست و دلزدگی روانی و پشیمانی شدید
به دلیل اشتباهات گذشته و فاش ساختن اسرار بسیاري از مؤمنان بود که از طریق شکنجه و بازپرسی از زندانیان انجام میشد. و این
اوضاع و شرایط، زمینه را براي پذیرش اندیشهها و افکار نادرست به خوبی آماده کرده بود و این ایدهها به نوعی میتوانست
جایگزین این حسّ شکست و ناامیدي شود. بدین ترتیب، بسیاري از زندانیان جذب این خوابها و رؤیاها شدند و به آن ایمان
آوردند. ب فعالیتها در زندانهاي منامه و بعد از آن، جو دو جریان وجود داشت: 1. جریان سید محمد شیرازي، گروه سید هادي
مدرسی(الجبهۀ)؛ 2. جریان سید محمدباقر صدر، گروه جمعیۀ التوعیۀ (الدعوة) اوضاع اینگونه شده بود که زندانیان توجه زیادي به
خوابهایی که در شب میدیدند، نشان میدادند و به محض اینکه صبح میشد، در محوطه هواخوري زندان با هم به گفتوگو
صفحه 21 از 60
میپرداختند و هر یک از دیگري در مورد خوابهاي شب گذشتهاش سؤال میکرد. آنها سپس به تحلیل و تفسیر این خوابها
میپرداختند و آن را به واقعیتهاي موجود در زمان خود ربط میدادند یکی از آنها میگفت. در کتاب العروة الوثقی مطلبی در
مورد غسلی خوانده است که هر کس آن غسل را انجام دهد، میتواند معصوم را ببیند و با او گفتوگو کند. بنابراین سعی کنید
یک نسخه از این کتاب را وارد زندان کنید پس از مدتی، آنها توانستند یک نسخه از این کتاب را وارد زندان کنند. پس از آن،
آنها براي انجام این غسل و سعی در حفظ آن به رقابت با هم پرداخته، پیوسته آن را انجام میدادند. این حوادث در زمانی اتفاق
افتاد که زمستان بود و آب آنجا بسیار سرد و آنها با این کار میخواستند درستی و صحّت خط و جهتی را که به آن تمایل داشتند،
اثبات کنند و اینچنین نوعی رقابت در اجرا و انجام این غسل در میان دو خط و دو گروه پیش آمد. یکی از جوانان به نام ملا عبدالله
عبدالعزیز المالکی ادعا کرد که حضرت زهرا(س) را در خواب دیده است و برخی از او خواستند در صورت رؤیت مجدد ایشان، از
ایشان سؤال کند که آیا از آنها راضی است یا نه. اینچنین، فتنه کم کم پدیدار شد و برخی از آن زندانیان به عبدالله در مورد
شیخ » خطرناك بودن این مسئله و سوء استفاده از برخی از این امور و رویدادها تذکر دادند. عبدالله از این مسئله خشمگین شد و از
در این مورد کسب تکلیف « حمید مسعود » و « شیخ احمد العریبی » ،« استاد عیسی الشارقی » ،« احمد عباس خمیس » ،« ابراهیم الجفیري
شد، آنها او را از این کار نهی کردند و احمد عباس خمیس پیش از همه گفت: آیا حضرت زهرا(ع) را دیدهاي یا نه؟ عبدالله پاسخ
داد خیر ندیدهام احمد عباس خمیس گفت: تو براي تحمل این مسئولیت بسیار ضعیف هستی در حالیکه این امر بسیار عظیمی است
و این نعمتی است که اهلبیت(ع) به ما ارزانی داشتهاند، اما خداوند براي این کار مردي استوار در دین و از نظر جسمانی و عقلانی
بسیار قدرتمند، آماده میسازد و او این مسئولیت را بر عهده میگیرد. این سخنان به گوش عبدالوهاب بصري رسید و از این سخنان
استفاده کرد و از آن به عنوان یک راه براي ورود و پا گذاشتن به این عرصه استفاده کرد. او پس از مدتی، شروع به تعریف کردن
خوابهایی کرد که خط و راه شهید صدر را مورد ستایش قرار میداد؛ او پنج خواب را در این مورد براي دیگران تعریف کرد و
اینگونه گروهی ویژه به وجود آورد و آنها شروع به جمع کردن زندانیان کردند؛ که خوابها را به اطلاع آنها میرساندند و به آن
استناد میجستند. مضمون خوابها این بود که عبدالوهاب بصري امام حجت(عج) را میدید. او پس از مدتی ادعا کرد امام
را به عنوان رابط میان خود « حسین بن روح نوبختی » ، مهدي(ع) به او اطلاع داده است که دیگر به خواب او نمیآید بلکه نایب سوم
و او میفرستد و حسین بن روح نوبختی بنابر ادعاي عبدالوهاب بصري در شکل و هیبت سید هادي مدرسی به خواب او میآمد.
هدف از این نقشه این بود که او میخواست دو گروه و دو خط موجود را متحد کند. او کمکم شروع به تدوین سخنانی کرد که به
ادعاي او حسین بن روح نوبختی از امام مهدي(عج) به او میرساند. این مطالب بسیار طولانی و با زبانی ادبی مشهور بیان میشد
هم نامیده میشود یا یارانش او را « باب المولی » البته در آغاز کار با زبان ساده و عادي بود و اینگونه رسالت عبدالوهاب بصري که
به این نام میخوانند، آغاز شد. بصري در آن ادعا میکند که امام مهدي(ع) به او امر فرموده و به او دستور داده تا تمام شیعیان و
مسلمانان را مخفیانه براي پیوستن به حزب او دعوت کند. او در شرایطی این ادعاها را میکرد که هنوز در زندان به سر میبرد و در
آن زمان برخی از کتابها را مانند یوم الخلاص و کتابهاي شیعی دیگر در مورد روایتهاي مربوط به امام مهدي(ع) در اختیار
داشت. او با استفاده از این کتابها، سخنانی بر زبان میآورد که شنونده با شنیدن آن گمان میکرد این پیام از جانب امام
او را در این کار بسیار یاري میداد. پس از اینکه برخی از زندانیان او را تصدیق « جلال القصاب » مهدي(عج) است و البته دوستش
20 دستور تشکیل کمیتهاي براي اداره زندان داد، ادعا کرد که امام مهدي(عج) به او دستور این کار را /9/ کردند، او در تاریخ 1986
22 پیامی به اطلاع زندانیان رساند و ادعا کرد که این پیام از جانب امام(عج) بوده و این پیام به منزلۀ /10/ داده است. در تاریخ 1986
بیعت است و در طیّ سه روز باید با شخصی برگزیده بیعت شود و اگر کسی با او بیعت نکند، از جمله دشمنان امام مهدي(عج) و از
26 او کمیته را تبدیل به یک حزب منظم و /10/ جمله کسانی خواهد بود که به جنگ با اهل بیت(ع) میپردازند، در تاریخ 1986
صفحه 22 از 60
سازماندهی شده کرد و از جمله مواردي که او را براي ادامه دعوت و ادعاهایش یاري داد، این بود که زندانیان تمام گفتهها و
اعمال او را تصدیق میکردند، زیرا عبدالوهاب بصري که به برخی از زندانیان اطلاعاتی در مورد کارهایی که انجام میدادند به
آنها میداد یا اطلاعات شخصی آنها را به آنها بازگو میکرد و این به گونهاي شد که او ادعا میکرد این اطلاعات و آگاهیها را
در خواب از حسین بن روح نوبختی میگیرد. او پس از آنکه توانست برخی را قانع کند که دعوت و کارهایش راست و درست
است، زندانیان را جمع کرد و از آنها خواست تا دو صف تشکیل دهند، یک صف، پیروان خطّ راه سید شیرازي و صف دیگر
پیروان خطّ شهید صدر و در مقابل آنها طشتی قرمز و پر از آب قرار داد و از آنها خواست دستان خود را در آن قرار داده با امام
مهدي(عج) بیعت کنند و وابستگیهاي گذشته خود به اشخاص یا احزاب مختلف را فراموش و اعلام کنند که آنها در یک خط و
راه واحد گام برمیدارند. وي به آنها دستور داد در مقابل خداوند سر به سجده فرود آورند و به خاطر نعمت یکپارچه شدنشان،
شکر خداوند را به جاي آورند. سپس از آنها خواست از آب آن طشت که آلوده به عرق دستان آنها بود بنوشند، سپس ادعا کرد
به سوي آنها میفرستد و آن گنجشک مراقب آنها است و کارهاي آنها را تحت نظر « فرقد » که امام مهدي(عج) گنجشکی به نام
دارد و آنچه را که اتفاق میافتد به ایشان خبر میدهد. اینگونه شد که برخی از زندانیان زمانی که گنجشکی میدیدند، ساکت
میشدند و هنگامی که کسی با آنها بحث و جدل میکرد یا به مخالفت با نظر و عقیدة آنها میپرداخت، خشمگین میشدند و ادعا
میکردند که آن شخص، امام مهدي(عج) را خشمگین کرده و میگفتند او با امام حجت(عج) میجنگد. بصري، در سلول خود
پردهاي قرار داد که آن را از پارچههاي موجود درست کرده بود و پس از آن از زندانیان خواست که هر اتفاقی که در آنجا روي
میدهد و هر چه میشنوند، به صورت خلاصه ثبت کنند و آن را در تکههاي کاغذ بنویسید و آن را زیر بالش او قرار دهند و او
میگفت حسین بن روح آن نوشتهها را میخواند و به آن پاسخ میدهد یا شرح یا توضیحی در مورد آن میدهد. وي به گروه خود
گفت: از آنجا که شما نخستین پرچمداران امام حجت (عج) هستید، شایسته است که خود را پاك و تزکیه کنید و به همین دلیل
براي آنها برنامههاي خاصّ ی تعیین کرد. 1. عبادت و برنامههاي معنوي، 2. ورزشهاي سخت و خشن، 3. در معرض شکنجه قرار
گرفتن. پس از آزادي دوستش جلال القصاب از زندان، سبک و سیاق نامهها، پیامها و تعلیمات امام تغییر کرد و این پیامها و نامهها،
تبدیل به نامههاي کوتاه که غالباً از 5 سطر تجاوز نمیکرد، شد که حاوي کلمات و سخنانی عجیب و نامأنوس بود. جلال القصاب
پس از آزادي از زندان، مسئولیت جذب بسیاري از مردم از طریق دیدار محرمانه و سري با اشخاص و قرائتِ نامه (بیعت نامه) و
آمادهسازي اوضاع براي آزاد سازي افراد دیگر عضو آن گروه که همچنان در بند بودند را بر عهده گرفت. برنامه این بود که
میبایست تمام اشخاص صاحبنفوذ در جنبشهاي اسلامی بحرین، از هر جریان یا حزبی، جذب میشد و اوضاع به گونهاي شد که
بیشتر افراد و اعضاي دو جریان اصلی، عبدالوهاب بصري و جلال القصاب شدند و پس از مدتی اکثر اعضاي این دو سازمان، وارد
این بدعت شده بودند و این جذب از طریق نیرنگ و فریبی بود که عبدالوهاب و دوستش جلال القصاب به کار میبستند. اینچنین
جلال القصاب، شاه کلید ارتباط با تمام افراد دو جریان را در خارج از زندان به دست آورد. اما اتفاقاتی پیش آمد که این گروه
منحرف پیشبینی آن را نمیکردند و آن اقدام برخی افراد داخل زندان براي آگاه ساختن جوانان مؤمن بحرین از این گروه بود تا
از فتنۀ آتی دوري گزینند. آنان متعهّد شدند علما را در جریان این دعوت و کارهاي آنها قرار دهند. بدین ترتیب این زندانیان از
طریق خانوادههاي خود که براي ملاقات با آنها به زندان میآمدند، بسیار مخفیانه و سرّي، نامههایی به علما فرستادند. علما در ابتدا
این شنیدهها و اخبار را باور نمیکردند ومنتظر ماندند تا اینها از زندان آزاد شوند و با آنها به روش صحیح بحث و گفتوگو کنند.
برخی از آنها پس از این گفتوگوها هدایت شده و به راه راست و درست بازگشتند و برخی دیگر به گونهاي شگفتانگیز و
عجیب بر عقاید خود اصرار داشتند تا آنکه کار به استفتاء از مراجع بزرگ شیعه کشیده شده باشد که دست از گمراهی و کجروي
خود بردارند، اما آنها پس از آن نیز به صورت مخفیانه و بسیار گسترده فعالیت کردند و هنوز هم به فعالیت خود ادامه میدهند. 1 د
صفحه 23 از 60
بیوگرافی بنیانگذار عبدالوهاب حسن احمد البصري (بحرینی) بنیانگذار این جریان است. زندگی او سرشار از تناقضات و
پریشانیها، و آکنده از شک و شبههها و ابهامهاي زیادي است. در دوران جوانی براي یادگیري علوم دینی به ایران سفر کرد و در
اقامت داشت. پس از آنجا به مسکو رفت و پس از مدتی « تحسین » آن زمان جزو گروه شیرازي بود و چند ماه در آنجا با نام مستعار
براي یادگیري فنون جادو و شعبدهبازي به هند سفر کرد، پس از آن نیز براي یادگیري زبان انگلیسی به یکی از کشورهاي اروپایی
رفت. بدین ترتیب وي، با این مسافرتها در بحرین، به عنوان یک مبارز و جهادگر و گاهی به عنوان سفیر و نمایندة امام
مهدي(عج) شناخته شده بود. ه افکار و عقاید گروه سفارت بحرین افکار و عقاید آنها بر پایه خواب و رؤیا استوار بود. ادّعاي آنها
در نهایت به آنجا رسید که ادعا کردند امام مهدي(ع) از میان آنها بابی تعیین کرده است و این باب، پیش از آن، باب حسین بن
روح نوبختی، نایب سوم امام(ع) بوده است. آنها پس از آزادي از زندان، ادّعاي خود را با مسئله لطف الهی توجیه میکردند و
میگفتند: لطف الهی اقتضاي این را دارد که بندگان خداوند پاك و بلندمرتبه به مقامات عالیه کمال بشري برسند و در این راه،
ناگزیر خداوند سببی را که باعث نزدیکی آنها به این امر و رسیدن به این هدف است، تعیین میکند و آنها به این هدف یعنی کمال
انسانیت نمیرسند، مگر اینکه حضرت حجت(ع) بابی براي خود تعیین فرماید، تا آن باب، مردم را از حقایق امور آگاه گرداند و
زمینه را براي ظهور فراهم سازد. آنها این آمادهسازي شرایط را ظهور کوچک و زمینهساز آن ظهور بزرگ میدانند و از دیدگاه
آنان این چیزي است که انسان براي رسیدن به کمال، نیازمند آن است. آنها بر این باورند که نیازي به وجود فقها نیست زیرا فقها
دربند احکام ظاهري دین هستند و دوران زندگی بر اساس احکام ظاهري دین با ظهور باب المولی که مستقیماً به امام(عج) وصل
است، به سر آمده و در این حال امام ظاهر شدهاند و این ظهور اصغر است و با توجه به این، در شرایط کنونی، بنا به اعتقاد آنها باید
که تعیین شده مراجعه کرد، هر چند ممکن است صفاتی که باب المولی داراي آن است، کسانی دیگر نیز داراي « باب المولی » به
2 واضح و « یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب » آن باشند. آنها عقاید گوناگون دیگري نیز دارند. از جمله: 1. از نظر آنها آیۀ
روشن نیست و در نتیجه آنها مفهوم این آیه را به مسائل زیادي تعمیم دادهاند. 2. آنها در مورد شفاعت اعتقاد دارند که هر کس
دوستدار اهل بیت(ع) باشد، چه دزدي کند، چه زنا و چه نافرمانی پروردگار، مورد شفاعت ایشان قرار میگیرد. 3. آنها اعتقاد دارند
غیرممکن است کسی به پیامبر(ص) دروغ ببندد اما در این دنیا نتیجۀ بدِ کار خود را نبیند. آنها این اعتقاد را دلیلی بر صدق دعوي
عبدالوهاب بصري میدانند و میگویند همین که آسیبی به او نرسیده، خود دلیل صدق دعوي اوست. 4. ایمان به مسئله جزیرة
خضرا، مثلث برمودا، بشقاب پرندهها؛ آنها این موارد را از جمله نشانههاي خروج حضرت حجت(عج) به شمار میآورند. 5. آنها
اعتقاد دارند که از جمله برگزیدگان خداوندند و بر این باورند که آنها به درجه یا موقعیتی بالاتر و باارزشتر از درجه، رتبه و
جایگاه یاران امام حسین(ع) دست یافتهاند، زیرا آنها از جمله نخستین پرچمداران و زمینهسازان امام مهدي(عج) هستند. 6. آنها
توجه خاصی به قرآن و معجزات لفظی، عددي و علمی آن دارند و به گونهاي نادر و عجیب توجّه خاصی به تاریخ نشان میدهند و
تلاش زیادي براي جمعآوري کلمات نامأنوس و قدیمی و عجیب و کم کاربرد دارند. 7. آنها بر این باورند که هدف، وسیله را
توجیه میکند. 8. آنها بر این باورند که باطل باعث تفرقه است و حق، مردم را متحد کرده و در یک جا گرد میآورد آنها با
استدلال به این مطلب، میگویند دعاوي آنها درست و بر حق است زیرا عبدالوهاب بصري با این دعاوي توانسته است جریانات
29 م /7/ در تاریخ 2001 « استاد علی احمد الدیري » اسلامی پراکندة موجود در زندان را متحد و یکپارچه کند. در یک گفتوگو که
یکی از اعضاي فعال این گروه داشته، خانم رابحه عیسی میگوید: در مورد امام(عج) باید گفت: اگر تنها « رابحه عیسیالزیره » با
عبدالوهاب میتواند ایشان را رؤیت نماید، این مسئلهاي است مربوط به ایشان و من توضیحی در مورد آن ندارم و نمیتوانم در
مورد آن نظري بدهم. او که مورد تأیید امام معصوم است، اگر چنین ادعاهایی داشته باشد، چه ایرادي بر آن وارد است. مجتبی
شبکه منتدیات قریۀ شهرکان » : الساده مترجم: سید شاهپور حسینی ماهنامه موعود شماره 87 پینوشتها: 1. این مطلب برگرفته از
صفحه 24 از 60
شیخ حسن مکی، حسین « سفارة البدعۀ » بحرین تحت عنوان « شهرکان » بحرین میباشد که حاصل یک نشست فرهنگی « الثقافیۀ
برگزار شد. 2. سورة رعد ( 13 )، آیۀ 39 . خدا آنچه را « ماتم شمالی » 18 م در /11/ الفریب المالکی است که شب شنبه برابر با 2005
بخواهد محو یا اثبات میکند و اصل کتاب نزد اوست.
عرفان حقیقی، عرفانهاي دروغین
ایجاد دکان تصوف و درویشی از دیر زمان در جامعۀ ما رواج داشته و به موازات عرفان ناب جلو آمده است و فرقههاي متعدد
دراویش و صوفی در جاي جاي جامعه ما رونق داشته است و چون رسیدن به عرفان ناب سخت است و نیاز به تمرین، تلاش
شبانهروزي و التزام کامل به شریعت داشته است، تصوف حیلهگرانه از رونق بیشتري برخوردار شده است. چندي است توجه برخی
از جوانان به عرفانهاي هندي و فرقههاي صوفیانه جلب شده است؛ نظر اسلام درباره این فرقهها اعم از تصوف، درویشی، هندي و
سرخپوستی چیست؟ پیش از پاسخ به این پرسش، مناسب است در ابتدا تعریف تصوف و عرفان، و شرایط ورود به آن را بیان کنیم
و آنگاه درباره فرقههاي جدید و قدیم تصوف سخن بگوییم. تصوف به معناي پوشیدن لباس پشمین است و در اصطلاح، پاك
کردن دل از آلودگیهاي نفسانی و آراستگی به پاکیهاي باطنی است. براي تصوف، تعاریف متعددي بیان شده که جامع آن
آن عبارت از تخلّق به » معنی کرده است که « وقوف به آداب شریعت، ظاهراً و باطناً » است که آن را به ،« ابن عربی » تعاریف، از
1 همچنین عرفان به معناي شناسایی است و در اصطلاح، نام علم الهی است که هدف و مقصود آن، شناخت حقّ .« اخلاق الهی است
عارف نامی دورة اسلامی ارائه داده ،« قیصري » و اسما و صفات آن از طریق کشف و شهود است. جامعترین تعریف از عرفان را
علم به خداوند سبحان از حیث اسماء، صفات، مظاهر او و شناخت حالات مبدأ، معاد، حقایق عالم و چگونگی » : است. وي مینویسد
رجوع این حقایق به حقیقتی یگانه ذات احدیت و همچنین شناخت راه سلوك و مجاهده براي خلاصی نفس از تنگناهاي قیود
2 در تعریف قیصري به .« جزئی دنیا و شهوات و اتّصاف آن به صفت اطلاق و کلیت پاکی کامل و شهود در مرحلۀ فنا و بقا
تعبیر میشود. عرفان نظري، علم به « عرفان عملی » و « عرفان نظري » خوبی مشخص است که عرفان داراي دو بال است که از آن به
حقایق و معارف ناب است که همۀ آنها به شناخت حقّ سبحانه، اسما و صفات باز میگردد و عرفان عملی، سیر و سلوك در راه
رسیدن به کمالات معنوي، اتصال به خداوند و رهایی از مادیات، با هدف دور کردن دل از انحطاط و رسیدن به تکامل شایستۀ آن
است. با توجه به این تعریف، عرفان عملی، مقدمۀ عرفان نظري است؛ زیرا ابتدا باید با قدم صدق و با اخلاص تمام، قلب را از اغیار
پاك کرد تا به مرحلۀ شهود رسید تا حقیقت آنگونه که شایسته است، بر سالک جلوهگر شود. از این دیدگاه، راه عرفان، راه عمل
بیچون و چرا به همۀ دستورات شریعت، بالا رفتن از نردبان سلوك از ظاهر به باطن و پاك کردن دل که حرم الهی است، از
بتهاي خودساخته. به تعبیر دیگر، عرفان هم عمل به ظاهر دستورات الهی است و هم پاك کردن قلب است و هر دو براي عارف
لازم و ضروري است. آري، اصل، پاك کردن و نورانی کردن قلب است، تا سالک داراي قلبی صیقلخورده و صاف که حقایق در
آن جلوهگر است، شود. در این صورت است که همۀ اعمال و رفتار ظاهري و دستورات ریز و درشت شریعت، مفهوم پیدا میکند و
به همراه آن اعضا و جوارح عارف نیز نورانی میگردد. این معنایی است که همۀ عارفان و متصوفه بر آن اتّفاق نظر دارند. نمونۀ
است که در مقدمه کتاب منازل السائرین که مهمترین و اصلیترین کتاب و دستورالعمل در عرفان « خواجه عبدالله انصاري » آنها
عملی است، میگوید: انسان به نهایات فنا و بقا و در نهایت توحید ناب نمیرسد؛ مگر اینکه بدایات را به طور صحیح پشت سر
گذارده باشد، و طیّ کردن صحیح بدایات، تنها در صورتی است که (اولًا) اخلاص کامل باشد و هر کاري تنها براي خدا انجام
شود؛ (ثانیاً) از سنت و شریعت متابعت کامل شود و هیچ کاري انجام نشود؛ مگر اینکه در سنت وارد شده باشد؛ (ثالثاً) نهی الهی
جدي گرفته شود؛ (رابعاً) در مواجهه با مردم، حرمت آنها رعایت شود و با شفت و مهربانی، با آنها سخن گوید و نه تنها کَلّ آنها
صفحه 25 از 60
نباشد که باري از دوششان بردارد و (خامساً) از هرکس و هر چیز که رقت را از بین میبرد، فاصله گیرد و از هرکس که قلب را به
فتنه میاندازد، دوري کند. 3 با این مقدمه روشن میشود که اصل اولی در تصوف و عرفان، عمل خالصانه و کوشش مجدّانه و
مستمر در انجام دستورات الهی و شریعت محمدي است که در این صورت، قلب نورانی میشود و به حقیقت توحید میرسد. هر
فرقه و نحلهاي که ادعاي عرفان و تصوف دارد، باید با این عیار محک زده شود. افسوس و صد افسوس که در برابر عرفان اصیل و
تصوف ناب، عرفان دروغین و صوفیگري حیلهگرانه از بازار و رونق خوبی برخوردار است؛ به طوري که صداي همۀ عارفان
حقیقی را درآورده است. خواجه عبدالله در همین کتاب مینویسد: مردم در این وادي سه گروهند؛ مردمی که بین بیم و امید
حرکت میکنند اعمال و اشتباهات خود را میبینند؛ بیم بر ایشان مستولی میشود و لطف و رحمت بیکران الهی را مشاهده
میکنند؛ امیدوار میشوند بر این گروه، نسیم محبت وزیدن میگیرد و در عین حال که در مصاحبت حیاء هستند حیاء مانع از آن
مینامند. گروه دوم، اهل جذبهاند که با جذبۀ عنایات الهی از وادي تفرقه به خانۀ « مرید » است که دعوي محبت کنند این گروه را
نام دارند. اما گروه سوم اهل دعوي باطلند و هم خود در فتنه افتادهاند و هم دیگران را « مراد » امن جمع و قرب الهی رسیدهاند و آنها
به فتنه میاندازند. 4 آري، سیر و سلوك و رسیدن به حقیقت عرفان، سخت و نیاز به تمرین، ریاضت مستمر و دائمی دارد، اما اداي
تصوف درآوردن، بسیار آسان است و متأسفانه همۀ فرقههاي صوفیانه و درویشی امروزي، حیلهگري و تزویر و تقلید مضحک است
که نه عارفان حقیقی آن را بر میتابند و نه عقل بر آن صحه میگذارد و نه نقل آن را تأیید میکند و بهطور کلی، از نظر اسلام
5، رقصهاي صوفیانه و آنگاه آب و چاي و نسکافه و میوه و تجدید آرایش زنان « مواد مخدر » مردود هستند. عرفان، تحت تأثیر
جوان و صحبت از ریمل جدیدي که به تازگی به بازار آمده است که هر چه گریه کنی، سر سوزنی اثر در زیر چشمهایت باقی
نمیماند و خلاصه تا صبح خواندن شعر و گوش دادن به موسیقی و سماع (رقص) و از حال رفتن و آنگاه تا ظهر خوابیدن و فرار از
بحثهاي عقلانی و گریز از سیاست 6 و انواع تردستیهاي ساحرانه و ماهرانه و گرایش به عرفان سرخپوستی و هندي که وجه
مشترك همه، اباحهگري، لاابالیگري و بیقیدي نسبت به ملزومات شریعت و عرفان حقیقی است، از سویی حکایت از عطش فطري
بشر به معنویت دارد و از سوي دیگر، انحراف و وارونگی معنویت در دورة جدید است که شیّادانی از این عطش سوء استفاده
میکنند و جوانان را به سمت محفلهایی این چنینی میکشانند که نتیجۀ آن، جز خواب گران و دوري از هدف متعالی عرفان،
چیزي نیست. آري، انسان امروزي، تشنۀ هر چیزي است که بتواند او را از فضاي تنگ و خفقان آور مادهگرایی نجات دهد، اما صد
افسوس که دغل بازان با استفاده از این عطش، عرفان دروغین و حیلهگرانه و وارونه را به خورد آنها میدهند. ایجاد دکان تصوف و
درویشی از دیر زمان در جامعۀ ما رواج داشته و به موازات عرفان ناب جلو آمده است و فرقههاي متعدد دراویش و صوفی در جاي
جاي جامعه ما رونق داشته است و چون رسیدن به عرفان ناب سخت است و نیاز به تمرین، تلاش شبانهروزي و التزام کامل به
شریعت داشته است، تصوف حیلهگرانه از رونق بیشتري برخوردار شده است؛ زیرا با تنبلی و بیکارگی نسبتی تام داشته و
سادهانگاران را به خود جلب کرده است و به تعبیر صاحب کتاب تبصرة العوام فی معرفۀ مقالات الانام که در اواخر قرن ششم و
اوایل قرن هفتم نگارش یافته است: همت ایشان جز شکم نبود...از حرام احتراز نکنند و ایشان را نه علم باشد و نه دیانت...هیچ کس
دون همتتر از ایشان نباشد. 7 خواجه شیراز، آن عارف دل سوخته، در برابر چنین دکانهایی مینالد و میگوید: نقد صوفی نه
همین صافی بیغش باشد اي بسا خرقه که مستوجب آتش باشد در دورة ما که معنویتگرایی افراطی در تقابل با مادهگرایی افراطی
در سراسر جهان رواج یافته است و با صفت غربزدگی و مد روز غربی و با الفاظی چون یوگا، ذن، عرفان سرخ پوستی، زرد
پوستی و هندي و با مایههایی از اشعار مولوي، حافظ و عطار به جامعه ما سرایت کرده است، پاسخی به بحران معنویت و هویت
میباشد و در حقیقت نوعی نیهیلیسم منفعلانه است و بلکه نوعی قد علم کردن در برابر دین ناب و عرفان ناب است و این، صفتی
شیطانی است که سکۀ تقلبی را به جاي اصل به جوامع بشري عرضه میکند تا عرفان دروغین را که در حقیقت ضدّ عرفان و
صفحه 26 از 60
معنویت حقیقی است، به جاي اسلام و شریعت محمدي و عرفان برخاسته از آن بنشاند و چه خوش گفت: این مدعیان در طلبش
بیخبرانند آن را که خبر شد، خبري باز نیامد آري، تنها راه چاره، بازگشت به عرفان ناب اسلامی است که آن از بطن شریعت
میگذرد؛ یعنی تا زنده هستیم، دوري از همۀ محرمات، عمل به همۀ واجبات، دستورات الهی و تلاش در تحصیل اخلاص، با توجه
تامّ به اصل ولایت و متابعت تام از امام معصوم(ع)؛ آنگاه است که توفیق الهی رفیق راه میشود و راه را به همراه راهبر به ما
8 و در هر صورت مقدمۀ سیر و سلوك، شناخت دستورات الهی و متابعت همیشگی تا « من جاهد فینا لنهدینّهم سبلنا » ؛ مینمایاند
پایان عمر از آن است که در زبان عرفا به شریعت تعبیر میشود. عارف نامی، سید حیدر آملی مینویسد: شریعت، اسم موضوع،
براي راههاي الهی است که مشتمل بر اصول و فروع آن، رخصتها و واجبات آن، و نیکوییها و نیکترهاي آن است... پس بدان
شریعت، تصدیق افعال پیامبران قلباً و عمل به موجب آن است. 9 ماهنامه موعود شماره 87 پینوشتها?: برگرفته از مجله پرسمان،
1. سجادي، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج: 2 ص: 77 ، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، چاپ . شماره 34 ، تیر 1384
2. پثربی، سید یحیی، عرفان نظري، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، چاپ نخست، قم 1372 ، ص . نخست، تهران 1362
3. انصاري، خواجه عبدالله، منازل السائرین، با شرح کمال الدین عبدالرزاق قاسانی، تصحیح: محسن بیدارفر، انتشارات بیدار، .232
امتثال امر الهی به آنچه در شریعت آمده، بدون توجه به » : چاپ دوم، قم 1381 ، ص 18 19 ؛ شارح در تعریف اخلاص میگوید
4. همان، ص 19 ؛ شارح دانشمند کتاب در تفاوت مراد و .« عمل و بدون چشمداشت عوض و غرض، و تنها براي خدا و لوجه الله
مراد اهل جذبه است و مرید اهل سیر و سلوك. مراد محبوب المراد است که بدون نیاز به سیر و سلوك، جذبه او را » : مرید میگوید
.5 .( همان، ص 17 ) « در میرباید؛ همانند انبیا و ائمه سلام الله علیهم؛ اما مرید، اول سلوك میکند و آن گاه جذبه او را میرباید
. نصر، سید حسین، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی، دفتر پژوهش و نشر سهروردي، چاپ نخست، تهران 1380 ، ص 213
7. حسنی رازي، سید مرتضی بن داعی، تبصرة العوام فی معرفۀ . 6. صوفیان آپارتمانی، روزنامه شرق، جمعه 26 فروردین 1384
.9 . 8. سورة عنکبوت( 29 )، آیۀ 69 . امقالات الانام، تصحیح عباس اقبال: انتشارات اساطیر، چاپ دوم، تهران 1364 ، ص 132 133
. جامع الاسرار و منبع الانوار، تصحیح هانري کربن و عثمان یحی، انتشارات انستیتو ایران و فرانسه، ص 343 345
بشارتهاي